یادداشت

بذر خون
        بذر خون
مقدمه: 
رمانی با مفهوم مذهبی و ایرانی، یک رمان جذاب، با یک شیوه جدید (کمی ناپخته) و با کشش بالا.
متن:
الف) آشنایی با کتاب:
آشنایی با این کتاب مانند آریزونا از گروه "ادبیات ژانری" بود! صحبت از ماراتن تالیفی خوانی شد و قرار گذاشتیم باهم چند کتاب تالیفی را بخوانیم از آریزونا شروع کردیم و حالا بذر خون...
از خوبی های این ماراتن، گفتگو با خود کتاب نویسان( نویسنده های کتاب) هست و میتوان درباره ایده این کتاب، چگونگی انتشار این کتاب و چیز های دیگر صحبت کنیم.
ب) معرفی کتاب:
این کتاب یک آینده شوم را پیش‌بینی میکند، یک ویرانشهر واقعی...
"محمد فائزی فرد" نویسنده کتاب پیش‌بینی میکند اگر داعش موفق میشد چه میشد؟
اگر به ایران حمله میکرد چه اتفاقاتی میفتاد؟
داعش به ایران حمله کرده قسمت های زیادی از ایران را گرفته و فقط چند استان مانند اصفهان، لرستان و خوزستان( قسمتی از خوزستان!!) هنوز مقاومت میکنند و در مقابل نیروهای داعش دوام آورده اند...
حالا انگار روز های آخر مقاومت است اصفهان( نقطه اصلی داستان) بی فرمانده شده و شورای پیر شهر نمیدانند باید چه کار کنند.
به راستی این مقاومت چه میشود؟
پ) پیام کتاب:
چیزی که باید حس میشد از کتاب قدردانی از مدافعان حرم است( ولی متاسفانه بدلیل پرداخت کم به داعش نتوانست خوب عمل کند).
انتقام، خانمان سوز است و کینه عقل را میزداید

ج) طرح جلد و صحافی کتاب:
طراحی جلد مرا یاد مراسم های عزاداری در عاشورا می اندازد تا یک شهر مقاوم در برابر داعش( البته تا حدی به وقایع آخر کتاب هم اشاره دارد) ولی چیزی که بسیار مشهود است  کتاب های ایرانی نه در طرح جلد و نه در خلاصه پشت کتاب ها نمیتواند خوب عمل کند و من نمیدانم این ضعف از نویسندگان یا ویراستاران است؟؟ یا در انتشارات!!
کتاب سبک و با صحافی درست است دست را خسته نمیکند و صحافی تمیزی دارد.
نقد کتاب:
تصور از کتاب یک کتاب اکشن و جنگی بود که متاسفانه بهش زیاد پرداخت نشد! کلا نقد اساسی به این کتاب کمبود احساسات، اکشن، دیالوگ ها هست و شاید تنها چیزی که زیادی به چشم میزند اطلاعاتیست که نویسنده میدهد و در آخر متوجه میشویم نیازی نبود این را بدانیم.
مهم ترین نکته این کتاب ایده زیبایش است و یک ویران شهر واقعی را در ذهن مخاطب تصویر سازی میکند.
کاش بیشتر میتوانستیم با شخصیت ها ارتباط بگیریم.
ایراد دیگر پرش داستان از یک جای جذاب به یک جای جذاب دیگر است که میتواند هیچ ربطی به فصل های بعدیش نداشته باشد.
این باعث میشود انسجام متن کمتر دیده شود و لذت را از مخاطب بگیرد.
نتیجه گیری:
داستان های ادبیات ژانری تالیفی 10 سال است که به طور جدی شروع شده و انتشاراتی ها از آن حمایت میکنند.
باید به  جوانان ایرانی فرصت دیده شدن داد و امسال نشر کتابستان این را به خوبی نمایش داده است.نوشتن کتاب میتواند زمان زیادی را از نویسنده بگیرد ولی ای کاش نویسنده بیشتر به کتاب میپرداخت.نمره من به داستان 3.5 است ولی بخاطر قوانین گودریدز و علاقه زیادی که به ایده داستان دارم، به کتاب 4 میدهم.
امیدوارم نویسنده کتاب روز به روز پیشرفت کند و بتواند پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند.
ممنون بابت وقتتان
محمدحسین راه نورد 
بهمن 1400
      
3

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.