یادداشت زهرا رضوان

        گاهی اوقات بلکه اکثر اوقات دایره ی لغاتم کفایتِ بیانِ حالم را نمی‌کند.  
آنقدر کلاف در هم پیچیده ام که زور کلمات به ابراز نمی رسد . 
آنقدر این کتاب مرا خط به خط شرح داد 
آنقدر با هر کلمه خودم را به تکرار پیدا کردم 
که  از ابتدایش تا به انتها انگشت حیرت به دهان گزیدم . و هنوز هم...
شاید بزرگترین نیازِ  این روزهایم ، گرگ بیابان بود. 
و صدها تحسین به مترجم.  آقای جهانداری شما چه کردی با ما؟ گاهی شک میکنم آیا نویسنده هم اینقدر زیبا و در نهایت مداقه کلماتش را به استخدام در آورده است؟ یا به تنهایی هنرمندِ این خطوط اید..
خلاصه بگویم
این اولین کتابی بود که از هرمان هسه مطالعه کردم و می‌دانم یک بار خواندنش کفافم نمی دهد.  قرار است بارها سری به کتابخانه ام بزنم و هر بار گرگ بیابان را بیرون بکشم و خود را میان ماجرای مشروح بیابم . 
آن‌کس که این کتاب را به من معرفی کرد ، هزار هزار بار بیش از پیش در چشمم عزیز شد ..
مدیون او شدم..

      
515

54

(0/1000)

نظرات

به عنوان دومین کتاب از این نویسنده، دمیان رو بهتون پیشنهاد میکنم. :") 
2

2

حتما میخونم ممنونم از پیشنهادتون . 

1

🥰🤗💕
@Zahra_Rezvan 

1

چقدر یادداشت شما رو دوست داشتم ، چه خوب نوشته بودین . این کتاب رو گذاشتم جزو کتابهایی که باید بخونم . 
1

2

عزیز دلم اید😍😍
ممنونم
خیلی خوشحال شدم ..
 

0

درود و خداقوت 
یادداشتی جالب و خواندنی بود. حس خوبتون رو عالی بیان کردید. سپاس.
1

0

💫🙏🏻تشکر از وقت ارزشمندتون و توجهتون که صرف مطالعه هزینه کردید . 

1