یادداشت فاطیما اربابی

        وای! وای! وای! وای! 
من با شرل کتاب رو زندگی کردم. یجورایی انگار اون زمانی که داشت تو مسیر پاسیفیک کرست پیاده‌روی می‌کرد، من هم اونجا حضور داشتم. 
داستان زندگی یه زنی هستش که مادرش فوت کرده و بعد وفات مادرش زندگی و خودش به کل عوض میشه.
داستان بر اساس زندگی واقعی خود نویسنده‌است. 
توی داستان به این درک می‌رسید که بعضی وقت‌ها باید پذیرفت و این تنها کاریه که از دست‌مون بر میاد چون قلم زندگی ما فقط و فقط دست خودمون نیست و عوامل بسیاری درش دست دارند.   
به صفحات آخر کتاب که رسیده بودم دلم نمی‌خواست تمومش کنم. می‌خواستم باز هم داستان همینطوری ادامه داشته باشه اما کارکتر اصلی خودش رو پیدا و به مقصد رسیده بود، شاید حالا نوبت منه؟ 
      
64

9

(0/1000)

نظرات

منهم خیلی این کتاب رو دوست داشتم ، توصیفات قشنگش درباره مادرش هنوز توی ذهنم هست
1

1

خوشحالم که دوسش داشتید:) 

0