یادداشت زهرا عالی حسینی
دیروز
هم میتونه خوب باشه هم بد. برای اینکه بچه با ترس هاش مواجه شه و بدونه ترسیدن اشکالی نداره، خوبه. ولی مثلاً آبجی من بچهایه که تا یکی بگه از یک چیزی میترسه، یا تا بهش بگم فلان چیز اصلاً ترس نداره، از اون به بعد اون چیز هم به دامنه ترس هاش اضافه میشه و فکر میکنه حتماً باید چیز ترسناکی باشه دیگه. میتونست داستان بهتری داشته باشه. مثلاً درخت های توی پارک، در نهایت شکل خندهداری به خودشون بگیرن. من اینجور کتابایی که هیولاهارو تبدیل به موجودات خنده دار میکنن رو بیشتر میپسندم. یا مثلاً اگر پسرک دست مامانش رو میگرفت و سوار چرخ و فلک میکرد تا مامان بفهمه چرخ و فلک ترس نداره، یا با باباش میرفت دندانپزشکی و دستش رو تو دستش نگه میداشت تا باهم از پسش بربیان، اونوقت میتونست داستان بهتری داشته باشه. هرچند که ممکنه ترس هرگز از بین نره، ولی باید یه طوری باهاش کنار اومد. تازه اصلاً داستان نبود! تصویرپردازی خوبی داشت ولی بیشتر انگار کتاب روانشناسی برای مخاطب کودک بود. اینطور کتاب ها جذابیت کمتری برای کودک دارن.
(0/1000)
زهرا عالی حسینی
21 ساعت پیش
1