یادداشت طیبه
1403/11/22
مثل آب برای شکلات شگفت انگیز بود. پیچیده شده در لایه هایی از خشم، نفرت، استیلا و عشق در زرورقی ظریف از زنانگی چونان تکه ای شکلات. هر فصل با روایتی از یک دستور غذایی اصیل مکزیکی آغاز می شد و در نهایت با چیدن آن روی میز و تقدیم اعضا خانواده کردن به پایان می رسد و قصه قهرمان ما در خلال این پختن ها و چیدن ها به زیبایی خود را در صفحات کتاب نشان می دهد. آنجا که غذا با ترکیب شدن در سس آغشته به گل های سرخ آتش یک عشق سر به مهر را شعله ور می کند و یا کیک عروسی ای که در حین پختش با قطرات اشک از دست دادن، معده همه را زیر و رو می کند تو را در چنان زنانگی غرق می کند که تنها قلبی زنانه توان حمل آن را دارد. قصه قصه نبرد است. نبردی نه از جنس جنگ و سلاح؛ بلکه نبرد از جنس صبر و ایستاده گی. ایستادن در برابر سنت هایی که زندگی انسان را نابود می کند. قهرمان می ایستد، می گذرد، می بخشد تا از میان بردارد آنچه خودش را از میان برداشت.
(0/1000)
طیبه
1403/11/24
0