یادداشت نژلا نژادی
1404/4/13 - 15:43

«پاورقیهای شنی یا کنار دنیا، وسط سالن» اولین رمان عومور ایکلیم دمیر، نویسنده معاصر اهل ترکیه، و بعد از مجموعه داستان «کتاب اوهام گوناگون» دومین کتابی است که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده است. این رمان، که با ترجمه مژده الفت و در نشر مَد منتشر شده، از آن دسته آثاری است که نهتنها در مرز میان ژانرها حرکت میکند، بلکه مرز میان واقعیت و خیال، تاریخ و اسطوره، زبان و سکوت را نیز به چالش میکشد. منطقهی ممنوعه بر پیشانی این رمان، دیالوگی از فیلم «استاکر» تارکوفسکی نقش بسته است: «قبلاً زندگی جذابتر بود؛ در هر خانه یک جن، در هر کلیسا خدایی بود. آدمها جوان بودند، اما حالا از هر چهار نفر، یکی پیر است». این پیشانینوشت، بهروشنی نشان میدهد که جهان این رمان هم در مسیر مشابهی قرار دارد؛ جستوجویی در منطقهای ممنوعه، بین واقعیت و خیال، جایی که «از آدمها محافظت نمیشود»، و هر خطی از داستان، آهنگی نیست مگر پژواک آن «منطقه». در «استاکر» شخصیتی به همین نام، دو نفر را به «منطقه» میبرد؛ جایی ممنوعه و رازآلود که قوانین فیزیکیاش متفاوت است و در قلب آن اتاقی هست که ظاهراً آرزوی انسان را برآورده میکند. در «پاورقیهای شنی» نیز ما با منطقهای جغرافیایی مواجهیم که بین خیال و تاریخ در نوسان است؛ مکانی که در آن زمان از کار میافتد، خطوط واقعیت از بین میروند، و شخصیتها در دل سکوت و شن غرق میشوند. همچنین رمان «پاورقیهای شنی» از نظر فضا با «استاکر» قرابتهایی دارد و ایکلیم دمیر در رمان خود از همان میزان ایستایی، خاک، سکوت، و فروپاشی زمان بهره میبرد. اگر فیلم تارکوفسکی، تجربهای سینمایی و تصویری از منطقهی ممنوعه است شاید بتوان «پاورقیهای شنی» را تجربهای ادبی و مکتوب از این فضا تلقی کرد. اوهام شنی در پاورقیهای گوناگون «کتاب اوهام گوناگون» و «پاورقیهای شنی» دو نمونه از دنیای ادبی دمیر هستند که اولی نمایانگر مهارت او در تفکیک احوال شخصیتهای معمولی، با جزئیات دقیق روانی و فضایی است و دیگری نمایشگر آزمون ادبی او با ساختارهای بلندتر، موضوعات تاریخی و عناصر نمادین گستردهتر. دمیر به همان اندازه که در «اوهام» کوچک و دقیق مینویسد، در «پاورقی» به روایتی گسترده و چالشبرانگیز رو میآورد و خواننده را به سفری در دل تاریخ، خاطره و تخیل میبرد؛ جایی میان شنهای سرگردان و سطرهای فراموششده. روایتهای موازی، سرنوشتهای متقاطع داستان بر دو خط زمانی موازی بنا شده است. در یک سوی روایت، میتهاتِ پزشک را داریم که با انزوا و روزمرگی دست و پنجه نرم میکند و در سوی دیگر، دفترچهی خاطرات شوکت کمالبیگ (قهرمان دوران کودکی میتهات) را که در دل سال ۱۹۱۴، در آستانهی فروپاشی امپراتوری عثمانی و تولد جمهوری نوشته شده است. حس تکرار و ایستایی، نهتنها در فرم روایت، بلکه در زیست شخصیتها رسوخ کرده و به بیانهای متفاوتی بارها و بارها در داستان تکرار میشود: «… توانایی پیگیری مطلب و درکم از زمان را از دست دادم. انگار داشتیم برههای از زمان را بارها زندگی میکردیم.» یا: «انگار در آن خانه یک نفر دست و پای زمان را بسته و حتی لنگهجورابی هم در دهانش چپانده بود تا صدایش درنیاید.» زبان و لحن یکی از امتیازهای بزرگ کتاب، زبان شاعرانه و نمادگرایانهی آن است. ایکلیم دمیر در این رمان از همان وسواس زبانی «کتاب اوهام گوناگون» سود میبرد، اما آن را به عمقکاوی روانشناسانه و فضاسازی فلسفی پیوند میزند. برای مثال دمیر در بیان کیفیت روزمرگیهای میتهات چنین مینویسد: «پک عمیقی به سیگارم زدم. دودی که وارد ریههایم شد تا اعماق روحم نفوذ کرد. اگر روزی بمیرم و به خاطر کارهای نیمهتمامم به روح بدل شوم، احتمالاً رنگ روحم زرد نیکوتینی خواهد بود.» بازی با مرزها «کاش مرزی باشد که من را از من جدا کند!» (از متن کتاب) در این اثر، تاریخ نه بازسازی و نه روایت میشود، بلکه بهعنوان یک خاطرهی متغیر و نااستوار، با افقهای تخیل و اسطوره درمیآمیزد. در نقطهای که روایت دیگر تحمل واقعیت را ندارد، یعنی در فصل پایانی، رمان با عنصر جادوییِ قمقمه ژانر خود را تغییر میدهد. این گذار، هم شگفتانگیز است و هم در امتداد منطق روایی کتاب. ایکلیم دمیر، با بهرهگیری از موتیفهایی چون قطار، شن، خرابه و یادداشت، تجربهای روایی از ذهن در آستانهی فروپاشی را ارائه میکند. جملاتی چون: «این فکر دلم را از چنان اندوهی انباشت که گویی بیرون رستوران توفان شن بود، نه باران.» یا: «یک لحظه زمان و مکان را گم کردم. البته وقتی آدم از خانه بیرون نرود، دیگر چه فرقی دارد در کدام شهر باشد؟ خانهها حتی زمان را هم دور میزنند.» و «صدای درونم میگوید فراموشی و دیوانگی دو روستای مرزی عقلند… اما خوب میدانم که حتی اگر دیوانه شوم، باز فراموشت نمیکنم.» نمودهایی از روایت ذهن در آستانه فروپاشی در این رمان هستند. مختصری درباره عومور ایکلیم دمیر عومور ایکلیم دمیر (متولد ۱۹۸۰ در آدانا) نویسنده، روزنامهنگار، و مترجم اهل ترکیه است. او دوران کودکیاش را در تارسوس واقع در استان مرسین گذراند و پس از تحصیل در رشتهی حقوق در دانشگاه استانبول، برای هفت سال بهعنوان وکیل کیفری مشغول به کار شد و سپس سه سال در زمینهی نگارش آگهی تبلیغاتی فعالیت کرد. فعالیت ادبی دمیر با انتشار نخستین داستان کوتاهش در سال ۲۰۱۰ در مجلهی «وارلیک» آغاز شد. دمیر پس از کسب جایزهی هالدون تانر و چند جایزهی کشوری دیگر برای مجموعه داستان «کتاب اوهام گوناگون»، اولین رمان خود یعنی «پاورقیهای شنی» را در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد. او با نثری مواج، روایتی چندلایه، و پایانی که چون غبارِ شن در ذهن باقی میماند، اولین رمان خود را به اثری قابلتأمل تبدیل کرده است.
(0/1000)
نژلا نژادی
1404/7/2 - 09:02
1