یادداشت عصماء

عصماء

عصماء

1404/1/30

        به نام  آنکه جان را  فکرت  آموخت 

نمایشنامه ای شیرین، زیبا و نه چندان طولانی که شما را خسته کند. با ترجمه قدیمی  و دلنشین آقای عبدالحسین نوشین که دیالوگها رو با هنرمندی تمام برای ما ایرانیان جذاب و قابل فهم کرده بود بی آنکه به اصل آن خدشه ای وارد شده باشد یا رسم امانتداری در ترجمه نادیده گرفته شود.
از همه بیشتر حاضر جوابی های بِئاتریس و بِندیک رو در برابر هم خیلی دوست داشتم ولی از ازدواج شون زیاد خوشم نیومد.
و در آخر هم مثل تمام آثار شکسپیر، حقیقت چون چراغی که هرگز خاموش نمی شود در بستر زمان خود را نمایان ساخت و دروغ  و تزویر خیالی بیش نبود و در تاریکی محو شد.

"لئوناتو: آهای بئاتریس تو خیلی بدبینی و همه چیز را تیره و تار می بینی.
بئاتریس: گناه از چشم من نیست، از آن چیزیست که اینطور به چشم من می آید."

آری بدی از جنس تاریکی ست و وجود خارجی ندارد و ما فکر می کنيم که چیزی دیده ایم. حق بیاید قطعاً باطل نابود است. نور بیاید ظلمتی دیگر نخواهد بود. نگاه شکسپیر به دنیا از جنس نگاه انسانهای آسمانی ست.
      
73

15

(0/1000)

نظرات

احسنت به نگاه شما 🍏📗💚🌿👏👏👏👏
2

1

عصماء

عصماء

1404/2/1

و آفرین به نابغه های ادبی دنیا 

1

البته 👏👏👏👏👏👏
@a2zAsma 

1