یادداشت عصماء

عصماء

عصماء

3 روز پیش

        به نام  آنکه جان را  فکرت  آموخت 

نمایشنامه ای شیرین، زیبا و نه چندان طولانی که شما را خسته کند. با ترجمه قدیمی  و دلنشین آقای عبدالحسین نوشین که دیالوگها رو با هنرمندی تمام برای ما ایرانیان جذاب و قابل فهم کرده بود بی آنکه به اصل آن خدشه ای وارد شده باشد یا رسم امانتداری در ترجمه نادیده گرفته شود.
از همه بیشتر حاضر جوابی های بِئاتریس و بِندیک رو در برابر هم خیلی دوست داشتم ولی از ازدواج شون زیاد خوشم نیومد.
و در آخر مثل تمام آثار شکسپیر، حقیقت چون چراغی که هرگز خاموش نمی شود در بستر زمان خود را نمایان ساخت و دروغ  و تزویر خیالی بیش نبود و در تاریکی محو شد.

"لئوناتو: آهای بئاتریس تو خیلی بدبینی و همه چیز را تیره و تار می بینی.
بئاتریس: گناه از چشم من نیست، از آن چیزیست که اینطور به چشم من می آید."

آری بدی از جنس تاریکی ست و وجود خارجی ندارد و ما فکر می کنيم که چیزی دیده ایم. حق بیاید قطعاً باطل نابود است. نور بیاید ظلمتی دیگر نخواهد بود. نگاه شکسپیر به دنیا از جنس نگاه انسانهای آسمانی ست.
      
47

7

(0/1000)

نظرات

مصطفی رفعت

مصطفی رفعت

2 روز پیش

احسنت به نگاه شما 🍏📗💚🌿👏👏👏👏
2

1

عصماء

عصماء

2 روز پیش

و آفرین به نابغه های ادبی دنیا 

1

مصطفی رفعت

مصطفی رفعت

2 روز پیش

البته 👏👏👏👏👏👏
@a2zAsma 

1