یادداشت axellee
8 ساعت پیش
داستان توسط یک جوان روشنفکر یونانی روایت میشه که تصمیم داره برای مدتی از کتاب هاش فاصله بگیره(ملقب به کرم کتاب) و یک معدن زغال سنگ در جزیره کرت رو کرایه می کنه. تو راه سفر به کرت، با پیرمردی ۶۵ ساله به نام زوربا آشنا میشه و اون رو راضی میکنه که به عنوان سرکارگر معدن استخدامش کنه و کنارش باشه. داستان در مورد همنشینی یک مرد تحصیل کرده و کتابخون در کنار یک مرد عامی و تحصیل نکرده که مرد زندگی و مرد کار هست، جلو میره و راوی زندگی زوربا و تفکرات زوربا رو  روایت می کنه، که برخلاف تحصیل نکرده بودنش توانا، اهل عمل و با تجربه هست. البته اگه از اعتقادات دینی(جمله معروف: پدر، لعنت شما بر من باد!) و علاقه اش به زن ها(یا به قول خودش آن سرگرمی پایان ناپذیر) صرف نظر کنیم. - چیزی که قبل از خوندن این کتاب(اگه یه وقت دلتون خواست بخونید) باید بهش توجه کنید، اینکه زوربا مردی ۶۵ ساله هست در سال های خیلی دور و دارای عقایدی بس زن ستیز. ولی این عقایدی زن ستیز در دورانی که زوربا زندگی می کنه بد و یا نامحترمانه حساب نمیشن. درحالی که سعی میکردم نظرات بقیه کسانی که این کتاب رو خوندن بدونم متوجه شدم که به این نکته توجه نشده و فقط هیت دادن. - دوم اینکه ترجمه این مترجم چندان روان نیست و خیلی ادبی ترجمه شده که ممکنه باعث خستگی بشه. پیشنهاد می کنم اگه با چنین ترجمه ای کنار نمیاین ترجمهی دیگه رو بخونید. -سوم هم اینکه این کتاب جزو ۱۰۰ کتابی هست که باید حتما بخونید و شاهکار حساب میشه. همین دیگه:)))
(0/1000)
axellee
3 ساعت پیش
0