یادداشت آرامه بصیرتی

        کتابِ دیروز...
وقتی ترس، بوی قصه میده…

«وی» نوشته‌ی نیکلای گوگول، قصه‌ی یه طلبه‌ست که باید سه شب کنار جنازه‌ی یه دختر دعا بخونه… اما این فقط یه دعا نیست!
هر شب، موجودات عجیب‌تر و تاریک‌تر ظاهر میشن، تا بالاخره خودِ "وی" قدم میذاره وسط صحنه.

یه داستان ترسناک-جادویی با طعنه‌های ظریف به خرافات و ترس‌های قدیمی مردم.
نه مثل فیلمای ترسناک پر از جیغ و خون، بلکه یه ترس آرام و خزنده که کم‌کم میره زیر پوستت.

📚 برای کسایی که دوست دارن هم بترسن، هم تو دل تاریکی قصه، لبخند بزنن.
گوگول اول کتاب گفته که مامانش شبا براش این قصه رو می‌گفته بچه بوده
یه فولکلور قدیمی ترسناک...
دلم برای بچگی‌هاش سوخت🫠🫠

#وی #گوگول #کتاب_خوب #ادبیات_روسی #کتاب_ترسناک #کتابخوانی #معرفی_کتاب
      
607

48

(0/1000)

نظرات

پس داستانش ریشه در کودکیش داشته

0