یادداشت s. khalili
1403/6/11
3.8
14
درود بر شما یک نمایشنامه ی دیگر ،ممنون از جناب خطیب که مارو به دنیای نمایشنامه وارد کرد 🌹 داستان در مورد زندگی دو خواهر هست ،بلانش بعد از دست دادن خانه ی پدری وشغل خود ،اکنون با رویاهایش همراه با خاطرات عشق از دست رفته نزد خواهر خود که در شهر دیگری زندگی میکند و ازدواج کرده می رود ،تقریبا از بدو ورود با همسر خواهر خود دچار مشکلاتی می شود هیچ یک نمیتوانند همدیگر را بپذیرند ، استنلی همسر خواهر او با اینکه همسر خود را دوست دارد اما در داستان بارها با او درگیر می شود چه لفظی چه فیزیکی ، استلا با وجود مسائلی که شوهرش دارد و زندگی معمولی که برای او ترتیب داده ظاهراً همسر خود را دوست دارد ،و این زندگی معمولی در شهر کوچک را پذیرفته , جدای از مسائلی که در مورد بلانش مطرح شده به نظر من اختلاف فرهنگی و طبقاتی بین خانواده ی استلا و همسر او زیاد است، استلا پذیرفته که همسرش دائم با دوستان خود نوشیدنی بنوشد ،فریاد بکشد ، بازی کند ولی وقتی بلانش می آید رفتار های استنلی برای او غیر قابل تحمل است . بلانش از گذشته خود فرار کرده به خاطر روابط خارج از عرفی که داشته مجبور به ترک شهر خود شده میخواست زندگی جدیدی را شروع کند و به دوست استنلی علاقه مند می شود ولی استنلی با تحقیقاتی که انجام میدهد جلوی این ازدواج را میگیرد و در آخر بلانش را که پنهانکاری میکند و از گذشته خود فرار میکند ازخواهر و خانه ی خود دور میکند ، شخصیت رام و مطیع داستان از نظر من استلاست که سعی میکند هم خواهر خود را درک کند و هم با همسرش مدارا کند . در مورد سوال مطرح شده هم من فکر میکنم با توجه به دیالوگ های بین بلانش و استنلی وجود این اتفاق حداقل در این زمان از دست بلانش خارج بود و به اجبار صورت گرفت .
(0/1000)
1403/6/11
2