یادداشت محدثه سادات غضنفری
1403/6/3
3.2
31
راستش را بخواهید داستان خریدن این کتاب شاید براتون جالب باشه. این مدت اینقدر حالم بد بود و تنها بودم (مطلقا هیچکس نبود و تقریبا از همه حس ناکافی بودن میگرفتم) نمیتونستم کاری انجام بدم. طاقچه در صفحه اینستاگرام خودش چند کتاب در باب تنهایی منتشر کرد که یکی از آن کتابها (دوستش داشتم) بود. روز یک شهریور رفتم خانه دوستم و بعدش رفتم انقلاب برای خرید کتاب زبان و اصلا قصد رفتن به کتابفروشی دماوند را نداشتم ولی رفتم. در قفسه کتابهای دست دوم دیدمش به همراه کتاب خداحافظ گاری کوپر گرفتمش. دیشب شروع کردم به خواندن و دیدم کل صفحاتش را بدون توقف خواندم. داستان در مورد زنی است که شوهرش عاشق زن دیگری شده و او را با دو بچه تنها گذاشته و پدرشوهرش که به قول عروسش یک پیر خرفت است داستان زندگیاش را تعریف میکند. من محو خواندن داستان شده بودم و خودم را با آخرین باری که عاشق شدم و تنهایم گذاشت سنجیدم و تا خود صبح اشک ریختم و این سوال را از خودم پرسیدم که آیا واقعا لایق چیزهای بهتری نیستم؟ به این نتیجه رسیدم که رها کنم و بگذارم که بعضی وقتها این زندگی باشد که برای من تصمیم میگیرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.