یادداشت فاطمه عباسنژاد
1403/1/14
چگونه سکولار نباشیم؟ در جهانی که دینداری در معرض پرسش است و معنویت پشت دیوارهای تمدن قرار گرفته است، این سوال یواشکی و از پس ملالت زندگی مدرن و از جهان خاطرات روزگار دینداری سر برمیدارد و گاه و بیگاه آرامش را از ما میرباید. بهراستی چرا باید دیندار باشیم؟ کتاب به بررسی تاریخچه این سوال میپردازد چه شد که اصلا دیندار بودن تبدیل به یک سوال شد؟ تیلور برای تفهیم بیشتر موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم اصطلاحاتی جعل میکند؛ فشار قیچیوار یکی از آنهاست. فشار میان دو ساحت مقتضیات حیات اخروی و زندگی حیوانی و این جهانی، فشاری که حاصل زیست در چهارچوب درون ماندگار و میل به تعالی و کمال است. ما در وضعیتی قرار گرفتهایم که دینداری و ایمان متزلزل شده است. تیلور از سه قسم امر سکولار سخن میگوید. سکولار معادل هر امر دنیوی، سکولاریسم هنجاری یا همان معنای رایج از سکولاریسم که به معنای پیراستن فضاهای سیاسی از دین و سر آخر سکولاریسم به معنای سوم که به معنای قابل مناقشه شدن باور دینی است. اینجا سکولاریسم از شرایط باور سخن میگوید و فضا را برای ظهور اومانیسم انحصاری میسر میسازد. #چگونه_سکولار_نباشیم پندارههایی که در جهان مدرن ایجاد شد، زمینه را برای بیاعتقادی گشود. افسونزدایی از عالم و حائلدار شدن انسان در برابر بلایا، تغییر زیست اجتماعی و مهم شدن حریم خصوصی، فروکاهش استانداردهای رشد به ملاکهای این جهانی، تغییر نوع نگاهمان به زمان و سر آخر تبدیل کائنات به کیهان یا خلقت به طبیعت همگی مواردی بودند که زمینه را بر بیاعتقادی گشودند. نویسنده سرآغاز اتفاقات فوق را اصلاح و جنبشهای اصلاحی میداند. تیلور معتقد است طی فرایند درونماندگارسازی، ساحت معنا درون جهان مادی محصور شد. اما جهان سکولار افزون بر دادن مجوز بیاعتقادی، خود نحوی باور است. اقتصادیسازی شدن اغراض و مقاصد الهی، افول فیض الهی، شکل گیری نحوی دئیسم مدبرانه، رنگ باختن حس راز، اهمیت یافتن اقتصاد و حتی دفاعیهپردازی و تاکید بر اثبات وجود خدا یا الوهیتی عامتر که هیچ ربطی به دین ندارد از دیگر مواردی است که راه را بر گذار به اومانیسم انحصاری گشود. تغییر در بسیاری از باورهای مسیحی از عاملیت خدا و شخصوارگی او تا تجسد زدایی، زوال کلیسا و تفکیک حقیقت دین از مشارکت دینی و به طور کلی شکلگیری نوعی باور دئیستی، وضعیتی است که مسیحیت در حوالی قرن هفدهم دارد. کتاب در ادامه وضعیت زیست انسان در عصر سکولار را شرح میدهد. انسانی که حالا دچار نحوی اثر نواختر و انفجار گزینههای جستن یا ساختن معناست و پیوسته در غیاب امر متعالی دچار نوحی حس فقدان و خلأ است که بر درونماندگاری اومانیسم انحصاری او فشار میآورد. حالا در قرن نوزدهم که به قرن انفجار بیاعتقادی مشهور است هستیم. جایی که پنداره کیهانی و نه کائناتی دیگر یک پنداره اجتماعی شده است. تیلور بسط بیاعتقادی را از زمان رنسانس میداند. جایی که هنر خود بنیاد میشود، موزه عبادتخانه و توریسم یه مثابه زیارت نوین تجلی میکند و جلوتر در عصر روشنگری و در زمانهای که علم یعنی باوغ و پختگی بشر، ایمان جدیدی پدیدار میشود؛ ایمان به علم. در ادامه نویسنده بر سر مفهوم سکولاریزاسیون مناقشه کرده و نقطه اختلاف خود با معنای دوم سکولاریسم بر سر استلزامات و علل سکولاریزاسیون را مشخص میکند و از جایگاه امر مقدس و قالب و محتوای طلب معنویت در عصر مدرن سخن میگوید. اما در نهایت پرسش اصلی کتاب یا چگونه نزیستن در عصر سکولار؟ این پرسش محتوای فصل سوم کتاب را تشکیل میدهد. تیلور دو نوع نگرش و پس زمینه ذهنی نسبت به گشوده یا بسته بودن ساحت متعالی و ساحت درونماندگار را مشخص میکند؛ برداشت و پیله. در برداشت معتقدیم که نگرش ما نسبت به امور صرفا یک برداشت است؛ اما در پیله خوانشمان از امور را واضح و قطعی مییابیم. او از معرفت شناسی و مجموعهای از ساختارهای جهان بسته که به آنها مجموعه مرگ خدا میگوید به عنوان عوامل نگرش پیلهوار به جهان نام برده، به تحلیل و انتقاد آنها میپردازد و آنها را نوعی ارزشگذاری و قصه اخلاقی میداند. تیلور در ادامه به توضیح وضعیت تحت فشار قیچیوار بودن ایمان میپردازد. وضعیتی که کشش ولی حس عدم کفایت روایتهای ساحت درونماندگار در ما ایجاد میکنند و سه عرصه وجودی انسان یعنی ۱.عاملیت ۲. اخلاق و ۳. زیباییشناسی را تحتالشعاع قرار میدهند. اما در دل همین ساحت درونماندگار منتقدانی به اومانیسم انحصاری و ارزشهای روشنگری پدیدار میشوند؛ مصدقان ساحت متعالی، اومانیستهای انحصاری متعهد به نظم و ضد اومانیستهای نونیچهای که هر کدام با دیگری در بعضی مواضع انتقادی مشترک است. در این فصل نویسنده سعی میکند از مسیحیت در برابر انتقاداتی که به آن شده است با وارد کردن همان نقدها به اومانیسم انحصاری و رد نسخههای افلاطونیساز شده مسیحیت و تاکید بر آموزههایی چون تجسد دفاع کند. گویی تیلور همانند پلانتینگا هدفش یک گام عقبتر بردن منتقدان است. نشان دادن بیکفایتی تقریرهای اومانیستی، باز کردن فضا برای تقریر مسیحی و نشان دادن جامعیت و ظرافت تقریر مسیحی. سپس برای تکمیل نقشه راه خود، به بحث معنا میپردازد و مسیحیت را نسخه بیخطری از معنابخشی به حیات بشری میداند. و درنهایت پیشبینی تیلور از آینده حهان سکولار چیست؟ او معتقد است سر آخر این فشار قیچیوار بین دو ساحت درونماندگار و ساحت متعالی و مشاهده جوامعی که از سکولاریزاسیون تبعیت نمیکنند، جوانان را به جستوجوی فراسوی مرزها خواهد کشاند. #چگونه_سکولار_نباشیم آنچه بالاتر خواندیم توضیح چگالی از محتوای کتاب بود اما خواندن این کتاب را به چه کسانی توصیه میکنم؟ اگر با جوانان دغدغهمند و علاقهمند به فلسفه سروکار دارید، اگر افرادی پیرامونتان هستند که شک خواب از سرشان ربوده، اگر با مفهوم جامعه اسلامی و جامعه سکولار درگیرید، اگر نمیدانید چرا باید دیندار باشید و اگر نمیفهمید چرا دیگر دین در جامعه جایگاهی ندارد، این کتاب را بخوانید! اما اگر حوصله سر و کله زدن با مفاهیم حدید را نداشته، از شک دوری میجویید و یا تماما طبیعتگرا هستید، این کتاب را نخوانید! برای من مواجهه با این کتاب همان طور که فکر میکردم شبیه مرهمی بود بر ذهن آماس کردهام که چرا وضع جامعه چنین است؟ دینداری در جهان چه مسیری را طی کرده است و حالا کجا ایستادهایم؟ کتاب را دوست داشتم، مفاهیم جدیدی که برای تبیین جهان به دست میداد را نیز. اما خواندن این کتاب سوال جدیدی را برای من به همراه داشت. همانطور که چارلز تیلور به درستی به آن اشاره میکند بسیاری از باورهای مسیحی مانند آموزه تجسد در جهان سکولار کنار زده شد و بسیاری از باورهای مسیحی مانند سیستم کلیسایی آن که یا کشیش هستی یا انسانی عادی و ساحت دنیوی و معنوی کاملا دو پارهاند. اما در اسلام نه آموزههایی چون تجسد داریم و نهتنها سیستم کلیسایی بلکه نهاد روحانیت نیز در اسلام جایگاهی ندارد. اسلامی برخلاف نسخههای کاتولیک مسیحیت دینی است معنوی و اجتماعی و خداوند نه در کلیسا که در نماز های پنجگانه و در میت اعمال ماست. با توجه به این مطلب، اسلام در مواجهه با سکولاریسم چه مسیری را خواهد گرفت؟ تقریر ما از وضعیت کنونیمان چیست؟ نسبت معنویت و سکولاریسم چیست؟ آیا حداعلای معنویت زمینه را بر پدیدار شدن سکولاریسم فراهم میکند؟ اینها سوالاتی است که پس از بستن کتاب باز میشوند... #چگونه_سکولار_نباشیم #چارلز_تیلور #حامد_قدیری
(0/1000)
سیدعباس مدوِّن
دیروز
0