یادداشت Mahsa bgbn
داستان راجع به زوجیه که نوزاد ششماههشون دزدیده میشه. آنه و مارکو برای مهمونی شام به خونه همسایهشون میرن ولی کورا دختر ششماههشون رو میذارن خونه با این شرط که هر نیمساعت بهش سر بزنن. اما نیمهشب وقتی به خونه برمیگردن، میبینن در خونه بازه و بچه تو تختش نیس. و ما آنه و مارکو رو داریم که تا مرز جنون پیش میرن، مدام خودشونو سرزنش میکنن و حتی بهم دیگه شک میکنن. این کتاب در کنار جنایی-معمایی بودنش، روانشناختی هم هست البته مثل باقی آثار شاری لاپنا. داستان در کنار خوشخوان بودنش، خیلی آروم پیش میره و نویسنده علاوه بر پرداخت و حل و فصل گرههای داستان، به اعماق ذهن هر کدوم از شخصیتها نفوذ میکنه و زوال هر کدوم رو به تصویر میکشه. اما.. آخر داستان منو شگفتزده نکرد. اگه یه نگاهی به عناوینی که رو جلد کتاب نوشته بندازین، قطعا انتظارتون ازش بالا میره اما آیا واقعا لایق این عناوین بود؟ فک نمیکنم!
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.