یادداشت محدثه عبدی
1404/2/24
«بادبادک باز» بسته شد اما درِ دنیای دیگری را به رویم گشود. دنیای من بعد از این کتاب مردم افغانستان را با توجه بیشتری میبیند. بانگاهی صمیمانه تر و با همدلی بیشتر. خط عمیق و سنگینی روی دلم نشسته. غم این کتاب غیرقابل انکار است اما به همان اندازه بوی خوب بولانی و منتو میدهد و حال و هوای کابل و مزارشریف را برایت زنده میکند. فهم تاریخ با خواندن داستان هایی از این جنس بهتر اتفاق میافتد. . مترجم کتابی که من خواندم«خانم زهره کدخدا زاده» بود. اما شما اگر خواستید برای خواندنش هزینه کنید ترجمه ی «خانم زیبا گنجی» یا «اقای مهدی غبرایی» را بهتر است تهیه کنید. . پایان/اردیبهشت ۱۴٠۴
(0/1000)
نظرات
1404/2/25
نقطه عطف این کتاب برای من اونجا بود که آخرای داستان امیر وقتی داشت شدیدا کتک میخورد با وجود درد احساس رهایی میکرد.چون حسن بخاطر خیانتش هیچوقت بهش چیزی نگفت و این بار همیشه روی شونه ش سنگینی میکرد.
2
1
محدثه عبدی
1404/2/25
1