یادداشت مریم محسنیزاده
7 روز پیش
"مروارید" داستان نمادینی است از فقر، بیعدالتی و حرص و طمع که با الهام از افسانهای مکزیکی نوشته شده است. مردی با پیدا کردن یک مروارید، یک شبه زندگیاش از این رو به آن رو میشود و اتفاقات غیرمنتظرهای را از سر میگذراند. داستان درعینحال که مضمونی تکراری و فُرمی حکایتگونه و ثمثیلی دارد، اما جذاب، تأملبرانگیز، تأثیرگذار و پرکشش است. داستان پرکشمکش هست و توصیف زیاد دارد. شیوهٔ روایت بهگونهای است که مخاطب داستان را مثل فیلم سینمایی و انیمیشن توی ذهن میبیند. در صحنهای، مرد (کینو) از دکتر کمک میخواهد، اما دکتر به علت فقر دسترد به سینهاش میزند. مرد در نمایی نمادین با مشت به در خانه میکوبد و مشت زخمی بهعنوان نشانهای بعداً استفاده میشود. مثلاً با دیدن دوبارهٔ دکتر، زخمِ دست تیر میکشد. اعتقاد به خرافات و تقدیر از ویژگیهای آثار اشتاینبک است و در این کتاب هم دیده میشود. داستان "مروارید" بر محوریت شیئی پیش میرود که تعادل زندگی شخصیت اصلی را برهم میزند. شیئی که با پیشروی داستان، نمادی از خیر و شر میشود و تراژدی قابل پیشبینیای را رقم میزند. مروارید نهتنها سیر داستان که سیر تحول شخصیتها را هم مشخص میکند. فیلم The Pearl (۱۹۴۷) یکی از اقتباسهای "مروارید" و به کارگردانی امیلیو فرناندزِ مکزیکی است. با اینکه فیلم قدیمی است، اما rate نسبتاً خوبی دارد.
(0/1000)
مریم محسنیزاده
7 روز پیش
1