یادداشت مهرداد احمدنژاد
1403/11/29
کتاب به طور کلی این ادعا را دارد که با استفاده از چارچوب مفهومی فراهم شده توسط «نظریه فضیلت» قادر است «اشخاص دانشگاهی» و «نهاد دانشگاه» را نقد کند که البته ایدهی جذاب و معقولی است و نویسنده، آنجا که مستقیما آستین را برای این کار بالا زده تا حد خوبی از پس آن برآمده است. همین تمایز قائل شدن میان جایگاه افراد و نهادها نشان میدهد نویسنده از ابعاد مختلفی که نظریه فضیلت به موضوع دلالتهایی دارد آگاه است و سعی کرده از دریچههای متفاوتی به موضوع بنگرد. اما ذکر چند نکته در نقد اثر خالی از لطف نیست: نقل قولهای این کتاب از متون دیگر به شدت زیاد است! طوری که در برخی فصول اینطور به نظر میرسد که نویسنده قرار است نتایج پژوهشهای دیگر را بی کموکاست در کتاب ذکر کند و هیچ مشارکتی در پروراندن بحث با چارچوب مورد ادعا نکرده است. همچنین این قابلیت وجود داشت که فضیلتهای بیشتری را برای نقد به میان بکشد و همانطور که خودش نیز تصریح کرده است، وجود رابطهی وثیق بین فضائل مختلف را نشان دهد. نکتهی قابل توجه دیگر این است که نگارنده مدعی است از فضیلتهای فکری برای ارزیابی کار دانشگاهی بهره میگیرد اما به صورت تلویحی میپذیرد که فضیلتهای فکری خود زیرمجموعهای از فضیلتهای اخلاقی اند و البته که به کل از آنها غفلت ورزیده و رابطهی مهم میان آنها را علیرغم علم داشتن به آن نادیده گرفته؛ در حالی که اولا پذیرفتن این امر، چارچوب مفهومیاش را برای مواجهه با همهی جنبههای دانشگاه و افراد دانشگاهی باز میکند و ثانیا نشان میدهد که اثر بیشتر در تلاش است تا نقدی اخلاقی باشد و نه صرفا معرفتی. به طور کلی انتظارم این بود که دوز «پژوهشی» اثر بیش از دوز «مروری» آن باشد اما با وجود همهی نقصهای یاد شده، این کتاب را شایستهی ۴ ستاره میدانم. شاید بهتر بود در نامگذاری کتاب تأکید کمتری بر «فضیلت» شود چون به نظر میرسد که مفهوم یاد شده برخلاف آنچه که انتظار میرود محور اصلی ارزیابیهای کتاب نیست و مخاطب که لزوما با گسترهی مفهومی فضیلتها و قابلیتهای آن آشنا نیست برای نقد و مصداقیابی تنها گذاشته شده است. مخاطبانی که بدون آشنایی با «نظریه فضیلت» یا «فلسفه دانشگاه» به سراغ این کتاب میروند حتما از آن خواهند آموخت و با آن که میتوانست کتاب بهتری باشد اما بینش و بصیرت خوانندهی عام دانشگاهی را چندین پله ارتقا میدهد.
(0/1000)
سید امیرحسین هاشمی
1403/11/29
2