یادداشت فهیمه . مؤذن

سووشون
        از نظر موضوعی و تم داستان خیلی شبیه به کلیدر بود ،مقاومت  و ایستادگی در برابر استعمار و حکومت خائنی که مردم خودش رو به کشورهای غارتگر میفروشه .
و در عین حال عشقی رو در متن این ناملایمات به زیبایی توصیف میکنه و همینطور ترسی که باید ریخته بشه ، شجاعتی که باید برگرده و شکوفا بشه .
جالبی داستان این بود که با عروسی و شادی شروع شد اما با عزا پایان یافت و به تلخی تمام شد . 
کتاب روان و راحت خوانی بود ، پر از عشق و بیان احساسات زیبا و کلمات و سخن های شیوا و دلنشین.
پاراگراف پایانی رو خیلی دوست داشتم :
""  گريه نکن خواهرم، در خانه‌ات درختی خواهد روييد و درخت‌هايی در شهرت و بسيار درخت در سرزمينت.
 و باد پيغام هر درختی را به درخت ديگر خواهد رسانيد و درخت‌ها از باد خواهند پرسيد: در راه که می آمدی سحر را نديدی! ""
      
1.4k

68

(0/1000)

نظرات

چه پاراگراف درخشانی بود:') 
1

1

بی نظیر  

0

روان؟ راحت خوان؟ 😂😬
1

1

برای من اینطور بود ، شما وقتی سفر به انتهای شبِ سلین یا کلیدر محمود دولت آبادی رو خونده باشی ، سووشون برات چیزی نیست دیگه 😆😆 

0