یادداشت محدثه سلمانی
1402/11/28
اولین بارم بود که با تکنیک جریان سیال ذهن مواجه می شدم. برای همین خوندن کتاب برام سخت بود و خیلی وقت و انرژی ازم گرفت.رفت و آمد متن بین گذشته و آینده اونقدر سرگیجه آور بود که چندبار بعضی قسمت های کتاب رو خوندم تا بفهمم چی به چیه. یک حالت ابهام و مشوش بودن و پریشانی ای به متن کتاب حاکمه که تعمد نویسنده بوده برای نشون دادن حال و روز شخصیت های کتاب. کتاب رو از انتشارات نیلوفر و با ترجمه صالح حسینی خوندم. ترجمه خوبی بود و موخره ای نسبتا طولانی درباره آثار فاکنر از جمله خشم و هیاهو به متن اصلی اضافه کرده بود. بدون خوندن این موخره قطعا نمی فهمیدم خشم و هیاهو چرا یک اثر ادبی با ارزشه. الان هم نمی تونم بگم به نظرم شاهکاره اما به لطف اون موخره حداقل هنر نویسندگی فاکنر و ارزش کتاب رو تا حدودی درک کردم. کتاب خشم و هیاهو از زبان سه تا پسر خانواده کامپسن که یک خانواده جنوبی آمریکایی هستن روایت می شه. بنجی معصوم که عقب مونده ذهنیه، کونتین درمانده که دانشجوی هاروارده و جیسن پست فطرت. این سیر رو به زوال اخلاق توی سه تا برادر به نظرم نمادین می اومد. خانواده کامپسن دختری به نام کدی داشتن که توی ذهن سه تا برادر انعکاس پیدا می کنه و خواننده مستقیما ازش روایتی نمی خونه. نوع انعکاس خواهر توی ذهن هرکدوم از برادر ها هم به نظرم نمادین بود. پایان بندی کتاب به نظرم راضی کننده بود. کلا خوندن شرح تباهی آدم ها سخته، مخصوصا وقتی که قصه معصومیت شون رو هم خونده باشی. صمیمت کدی و کونتین و چیزی که به سرشون اومد هنوز رنجم میده. خشم و هیاهو از این نظر یک جون از جون هام کم کرد.
6
(0/1000)
نظرات
1402/11/28
ناتور دشتو بزار کنار ، با یه کتابی که هرگز فکر نمی کردم ارتباط گرفتم😂🤝🏻 جهت توضیحات بیشتر پی وی فقط... @mo_salmani
0
محدثه سلمانی
1402/11/28
1