یادداشت راضیه بابایی

                
بعد از سمفونی مردگان در حرکتی ۱۸۰ درجه از کتاب بد با فرم خوب،به کتابی خوب با فرم....برگشتم.راستش دلم نمی آید کتابی که حول محور اهل بیت نگاشته شده را بد فرم بنامم ولی ناچارم متاسفانه😕
بهتر است اول نکات قوت را بگویم و بعد برویم سراغ اینکه چرا این کتاب" نیست آنچه باید باشد"
نویسنده با مطالعه منابع گسترده که نام آنها را در انتهای کتاب آورده به بررسی جزئی تاریخ اسلام از سال دوم هجری تا سال یازدهم هجری می پردازد.
نقطه شروع ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله است و انتهای کار هم با شهادت حضرت زهرا پرونده‌ی کتاب بسته می شود.
شاید بعضی از وقایع داستان برای خواننده آشنا باشد ولی چیدمان وقایع جنگ ها ازدواج و تولدها به ترتیب تقدم و تاخر ،احساس تسلطی به خواننده می دهد.از این جهت از سرکار خانم اسکندری سپاسگزارم.
و اما می رسیم به نکات منفی
به شهادت شناسنامه‌ی کتاب،حیدر جز داستان های فارسی است که این دسته بندی اشتباه است چون ما روایتی داریم از یک زندگی،مشابه روایت‌های زندگی شهدا و از جهتی بدتر از آن😔😔 به دلیل اینکه نویسنده اول شخص معصوم!! را راوی گرفته و با اینکه به ارجاع اتفاقات توجه کرده و برای وقایع پانویس و منبع معرفی کرده،در مواردی برای پیامبر و حضرت علی و حضرت زهرا و حسنین دیالوگ داستانی قرار داده است!
نمی دانم نویسنده چه اصراری داشته که این زبان روایت را انتخاب کند .در صورتی که اگر از دید ناظر بیرونی همین کار فعلی را می کرد علاوه بر حفظ حرمت و فاصله با اهل بیت پیام را می رساند.
(البته زبان اول شخص حس بر انگیز است و در چند صفحه پایانی کتاب که ماجرای شهادت حضرت زهرا از زبان علی علیه السلام ذکر می شود،حسابی چشم را بارانی می کند.ولی اگر خوبی و بدی این انتخاب را در کفه بگذاریم متاسفانه کفه‌ی بدی ها می چربد)
در عالم داستان نویسی نمی شود برای معصوم کلام ابداع کرد.یک جوری شان بزرگ ایشان پایین آورده می شود.آیا نویسنده با علمای دینی مشورت نکرده؟🤷‍♀🧐 آیا این کار ایرادی ندارد؟

از این ایراد بزرگ که بگذریم می رسیم به زبان داستان.کار تاریخی مشخصات زبانی خاص خودش را دارد و نویسنده باید با بازبینی زبان را یکدست کند و اصطلاحات و عبارات امروزی را حذف و معادل متناسب تاریخی بیاورد
حالا به این جملات توجه کنید:
حضرت امیر به حضرت زهرا؛یک *قلپ* خورد
ابن عباس به حضرت امیر؛پسر عمو اول *کلاس* ها خوش طبعی می کنی
حضرت امیر؛همه را به *دانشجو* هایم آموزش دادم
حضرت زهرا؛ *مقنعه* اش را سر کرد
حضرت امیر؛عمر با *توپ پر* جلو آمد
حضرت امیر؛عمامه‌ی زردم را تنها زمانی *تن* (سر)می کنم که خیلی عصبانی ام
حضرت امیر؛ پشت *میز تحریم* نشستم
حضرت امیر؛ *خواهر خانمم* زینب از دنیا رفت
حضرت امیر؛ماه محرم *نیروهای اطلاعاتی سپاه* خبر آوردند.
حضرت امیر؛گذاشت توی *سینی*
حضرت امیر؛ در *سالن* قدم می زدم و....
دیگر سکوت می کنم خودتان قضاوت کنید.برای کاری که در باره بهترین ابنا بشر است،نباید یک بازنویسی ساده‌ی زبانی کرد؟

تحمل داستان خیلی سخت بود.شرح جنگ ها و اسامی بی شمار حوصله سر بر بود.و بیشتر کتاب به جز چند صفحه پایانی همین روند را داشت.

کاش نویسندگان دغدغه‌مند ما کمی بیشتر و بهتر در نوشته هاشان قبل از چاپ تامل می کردند

کتاب مناسب گروه سنی +۱۵ 
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.