یادداشت فاطمه خوران🇮🇷🇵🇸
1403/10/3

نمیدونستم باید با چه کلماتی این کتاب رو توصیف کنم برای همین اینهمه مدت طول کشید تا براش نظر بنویسم قطعا مجموعه داس مرگ یکی از بهترین و به یاد ماندنی ترین کتاب هایی بود که تو عمرم خوندم یه کتاب خوب یا یه کتاب عالی چجور کتابیه؟ از نظر من کتابیه که چارچوب خوبی داشته باشه، توصیفات به اندازه باشه، ریتم کتاب نه خیلی کند باشه نه خیلی تند، فراز و فرود داشته باشه، شخصیت پردازی خوب باشه، آغاز جذاب، پایان راضی کننده و تعلیق ها هیجان انگیز باشه، و در نهایت همه شخصیتای کتاب تعیین تکلیف بشن و کسی جا نمونه. خب پژواک همه اینا رو داشت. نه هر سه جلد کتاب همه این ویژگی ها رو داشتن.🤧 بعد از اون پایان غم انگیز و دلهره آور ابر تندر تا مدت ها برای شروع پژواک استرس داشتم. از سرنوشتی که مقابل شخصیت ها بود میترسیدم. ولی بالاخره کتاب رو دستم گرفتم و شروعش کردم و برخلاف انتظارم علی رغم هیجان شدیدی که مثل دو جلد اول به کتاب حاکم بود ولی آرامش خاصی هم فضای کتاب رو پر کرده بود که به من خواننده هم منتقل میشد. یکی از ویژگی های جالب هر سه جلد این بود که هیجان داستان همیشه بالا بود ولی با اینحال فراز و فرود اتفاق می افتاد و هیچوقت داستان حالت یکنواخت پیدا نمیکرد. تا آخرین فصل های پژواک نمیدونستم شوسترمن میخواد چجوری داستان رو جمع کنه ولی پایان خیلی بهتر از انتظارم بود و خیلی دوستش داشتم، مخصوصا اینکه همه شخصیتهای کتاب تعیین تکلیف شدن و کسی جا نموند. شخصیت پردازی ها هم ملموس و باورپذیر بودن به جز یه مورد که تو پ.ن میگم. محبوب ترین شخصیت برای من تو کل داستان روئن بود و از اینکه شوسترمن انقدر عذابش داد غصه می خوردم ولی بیشتر از همه برای ماری و اتفاقی که براش افتاد ناراحت شدم💔 پ.ن¹: متاسفانه علی رغم تمام خوبی های کتاب یه مسئله شدیدا رومخ هم تو این جلد وجود داشت و اون شخصیتی بود به اسم جریکو. جریکو شخصیتی بود با جنسیت سیال به این صورت که تو آسمون صاف زن بود و وقتی هوا ابری بود مرد میشد😐 حالا این به کنار، شوسترمن بارها و بارها تو کتاب صغری کبری به هم بافت که این وضعیت چقدر جذاب و خوبه🤦♀️ که از نظر من شدیدا مصنوعی و چرت بود و ول هم نمیکرد پ.ن²: شوسترمن خیلی خوب فرق بین حالت اصیل یه دین و حالت تندرو اون دین رو نشون داد هر چند دین مذکور خودش بینهایت چرت و مسخره بود پ.ن³: ‼️این مورد اسپویل داره‼️: این آوایی ها از جلد اول دنبال یه دوشاخه عظیم بودن و این جلد مشخص شد اون دوشاخه در واقع وسیله راهکار جایگزین داس ها بود و در واقع داس داوینچی بوده که آوایی ها رو بوجود آورده
(0/1000)
نظرات
5 روز پیش
خیلی ها این نظرو دارن بیشتر توقع یه تقابل خیلی اساسی بین گدارد و روئن میرفت ولی خب شوسترمن یه انتخاب دیگه کرد
1
5 روز پیش
خب به جز مسائل دیگه به شخصه سر مرگ گدارد خیلی ناراحت شدم جدا از اینکه دوستش داشتم واقعا لیاقتش این نبود اینقدر بی مزه بمیره فکر میکردم یه پایان خیلی جالب تر براش در نظر گرفته شده باشه @f.kh
0
5 روز پیش
چه نظر جالبی تو مخیلاتمم نمیگنجید یه نفر از گدارد خوشش بیاد خب من برعکس شما فکر میکنم با توجه به کارایی که گدارد کرد همین مرگ بی مزه دقیقا لیاقت و جزای گدارد بود مخصوصا اینکه عاشق نمایش و خودنمایی هم بود دقیقا یه مرگ مسخره باید نصیبش میشد @a.x
1
سیده زینب موسوی
1403/11/5
3