یادداشت سیده زینب موسوی

        این کتاب شرح یه نفوذ به دل حزب کومله‌ست.

با این توضیح، خودم اول فکر می‌کردم با داستانی مربوط به زمان جنگ تحمیلی طرفم. ولی با شروع کتاب متوجه شدم قضیه مربوط به سال‌ها بعد از جنگه، زمانی که پایگاه رسمی حزب کومله به کردستان عراق منتقل شده.

من تا به حال سه کتاب از این نویسنده خوندم، عصرهای کریسکان، شنام و حالا این یکی. 
اولی رو که خیلی دوست داشتم (دو بار هم بهش گوش دادم!)، از دومی چندان خوشم نیومد و این سومی یه چیزی بین این دو تا بود. امتیازی هم که دادم یه مقدار با ارفاقه.

راوی شخصیت جالبی داشت و اوایل کتاب کلا از کله‌خریش در شگفت بودم 😅 یعنی پسرهٔ خل همین‌طوری سرش رو انداخت پایین رفت عراق که بره به حزب کومله نفوذ کنه 😐😅

روایت هم تقریبا سرراست بود و پیچیدگی خاصی نداشت، ولی بعضی جاها اینقدر اسم پشت هم می‌اومد که جدا قاطی می‌کردم کی به کیه!

همچنین، شاید بهتر بود مثلا یه مقدار بیشتر در مورد تأثیر کومله تو حال حاضر ایران توضیح می‌داد تا ارزش این نفوذ مشخص‌تر بشه. البته یه چیزایی در مورد تیم‌های شناسایی یا احیانا تروریستی که به ایران می‌فرستادن گفت، ولی خیلی مبهم و کم بود. برای همین به نظرم خواننده شاید خیلی درست درک نکنه اصلا چرا باید یکی این همه سال به چنین کار پرخطری دست بزنه...

مخصوصا از این جهت که وسط یه سری کمونیست ضد مذهب باید به خیلی کارها تن بده و از خیلی‌های دیگه چشم بپوشه! مثلا راوی چیز خاصی در مورد نماز خوندنش نمی‌گه ولی قاعدتا وقتی دائم تو چشم بقیه بوده نمی‌تونسته نماز بخونه و یا یه جا خیلی کوتاه به یه ازدواج تشکیلاتی اشاره می‌کنه و بعد دیگه حرفی ازش نمی‌زنه.
واقعا نفوذ وسط آدمایی که اعتقاداتشون ۱۸۰ درجه باهات در تضاده خیلی سخته، خودم که حتی نمی‌تونم بهش فکر کنم 😨

همین‌طور انتظار داشتم به روزهای بعد از بازگشت به ایران هم بیشتر پرداخته بشه...

راستی از اجرای صوتی راضی بودم 👌🏻
      
187

20

(0/1000)

نظرات

زهرا رستاد

زهرا رستاد

6 روز پیش

وقتی این کتاب رو خوندم، به این نتیجه رسیدم اگه جای حاجی و ماموران امنیتی بودم، دستگیرش میکردم، حالش رو میگرفتم..
اصلا هم حرفش رو باور نمی‌کردم تا بفهمه توی این مملکت چیزی روی هوا نیست! 
اصلا خیلی حرص خوردم ازش 😅
4

0

😂😂
حالا بعدش مشخص شد خود حاجی هم همچین بدش نمی‌اومده این بره اونور! ولی واقعا موقع گوش دادن به این تیکه‌ها اینطوری بودم که وااای خدا! چقدر این پسره خله!! 😄 

0

زهرا رستاد

زهرا رستاد

5 روز پیش

من احساس کردم خیلی غیرواقعیه 
واقعا باورم نمیشه اینطوری باشه!
مگه میشه هرکی هرکاری خواست بکنه؟ 😑
بنده خدا شانس آورد من کلا کاره‌ای نیستم وگرنه کوتاه نمیومدم👩‍🦯
@szm_books 

1

😂😂
آره برای منم باورپذیر نبود ولی وقتی ادامه داد گفتم لابد شده دیگه 😄
@zahra_rsd 

0