یادداشت محسن خیابانی

                یکی از بهترین‌های سری «خانم مارپل» و از برجسته‌ترین آثار «آگاتا کریستی». من از نوجوانی تا کنون، داستان‌های جنایی بسیاری خوانده‌ام و از طرفی نسبتاً دیر، رو به خواندن آثار آگاتا کریستی آوردم. وقتی این اتفاق افتاد، دو نکته‌ی مهم را متوجه شدم، یکی اینکه اغلب جنایی‌های که خوانده‌ام و دیده‌ام، تقلید از آثار آگاتا کریستی بوده‌اند. نکتهٔ دوم اینکه‌ به مدد همان آثار تقلیدی، قاتل برخی از آثار او را می‌توانستم حدس بزنم؛ ولی در کمال حیرت، باز هم این آثارش را دوست داشتم! در مورد «جیب پر از چاودار» هم توانستم قاتل را حدس بزنم ولی اهمیت «آگاتا کریستی» صرفاً در غافلگیری اینکه «قاتل کیست؟» خلاصه نمی‌شود. مسیر کشف قاتل و شرح چگونگی نقشهٔ قتل، در آثار خوب او، نظیر ندارد. او گذر زمان را تاب آورده، حتی با وجود مقلِّدان فراوانش و جنایی‌نویسان مخالف‌خوانش (از امثال ریموند چندلر گرفته تا برخی جنایی‌های بسیار متفاوت فردریش دورنمات)‌؛ چون کریستی لذاتی را به خوانندگان می‌بخشد که نه مقلدانش می‌توانند ببخشند و نه مزایای نوبسندگان مخالف‌خوانش می‌تواند اهمیتی در برابر آن لذات، داشته باشد.
        
(0/1000)

نظرات

آقا ترجمه چطور بود؟ اینا رو هم بگین که با خیال راحت علامتش بزنیم.
1
عموماً جنایی‌های نشر هرمس، ترجمهٔ خوبی داره و ترجمه‌های مرحوم عبدالله‌نژاد  هم که عالیه