یادداشت
1402/8/8
اولش صادقانه : نحوه بیان نویسنده و قالب کتاب زیاد خوش آیند نبود . بعضی جاها تصویر ها را واقعی نمی دیدم و روایت زیادی خشک، جهت مند و عصا قورت داده شده بود . اما آقا رسول و رفاقتش ...نقطه قوت کتاب دقیقا موضوع کتاب است ، جنس رفیق شدن رسول خلیلی آنقدر خوب و دل چسب است که زیبایی اش حتی لابه لای ضعف متن پوشیده نمی شود ، پررنگ و خاص و ملموس ! مطالعه کتاب برای من تا حدی تصمیم ساز بود ، دوری کردن از دوستی های بر مبنای منفعت و گسترش رفاقت ها به سبک آقا رسول... هرچند که شباهت پیدا کردن به یک انسان که سخاوتمندی اش حتی پس از شهادت هم از دل خاطراتش ، روایت دوستانش و جای خالی اش جاری می شود ، کار آسانی نیست . چقدر رنج ، چقدر رنج ، چقدر رنج از زندگی آدم ها کم می شود اگر دوستی و همراهی را برای خدا یاد بگیرند . یکی از مهم ترین حلقه های مفقوده زندگی اجتماعی ما شاید همین باشد ، چقدر با دوستانمان زندگی کرده ایم ؟! دوستان ما چه کسانی هستند؟ چقدر اثر پذیریم و چقدر اثر گذار؟ برای علاقه های ارزشمند و آرمان های انسانی تا کجا می دویم -یا اگر جزو آدم های سبقت گیرنده نیستیم ، به سبک خودمان افتان و خیزان تا کجا می رویم_؟ تا اینستاگرام و توییتر ؟یا کف شهر ؟ تا سوریه؟ تا بهشت چطور؟!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.