یادداشت
1403/5/16
3.7
3
بسم الله الرحمن الرحیم خیلی دلم میخواد با گفتن این جمله که این کتاب یه زبالهی اخر الزمانیه خودم رو خلاص کنم اما وجدانم اجازه نمیده بدون دلیل اوردن از کنارش رد شم. کتاب پیش رو یه داستان شسته رفتهی آخر الزمانی داره که همون اول میگه بشریت نابود شده جز یه نفر که اونم جزو دست اندرکاران این نابودی بوده و حالا تنهای به سرش زده و خاطرات گهربارش رو با ما به اشتراک گذاشته. کتاب صحنه جنسی( همه مدلش) زیاد داره وحتی سانسور هم نتونسته کاریش بکنه. یه بخش از کتاب به صنعت پورن کودکان اختصاص داده شده و توضیح میده که بچهها رو بعد از خریداری میبرن و کلی بلا ملا سرشون میارن.منتهی جالب بود برام دختر داستان نه تنها بدش نمییومد که همکاری میکرد و با لذت هم برای بقیه تعریف میکرد( شخصیتش خیلی نچسب بود برام) دوتا پسرای داستانم که هر کی یه طور گرفتاره وجفتشون معتاد به روابط نامشروع و این چرت وپرتان. کتاب از اختراعات بشر میگه که چطور حیوانات و بعضا انسان ها رو دستکاری نژادی کردن که از این بخشش می گذرم( به شدت چندش و تهوع اور بود،به ویژه دستکاری نژادی انسانها) والا خوشحال شدم بشریت نابود شد و اینا ریشهشون از رو زمین کنده شد،کاش زودتر مقطوع النسل میشدن اینقدر روان منو به بازی نمی گرفتن. تاکید اتوود بر یک جامعه کاملا اومانیستی_تجربهگرا_حسی بود. فضای کتاب خاکستری و غمبار بود و احساسات کاراکترت به شدت قابل لمس و در دسترس بودن. شاید اتوود میخواسته از مافیایِ دارو بگه منتهی قلمش جاهای دیگه بیشتر چرخیده وهنرنمای کرده. پن¹: کتاب رو توصیه نمیکنم، خوندنش نفع خاصی نداره پن²:اسم کتاب در واقع کریک و اوریکسه( دوست شخصیت اصلی و اون دختره که توی فاحشه خونهها می چرخید)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.