یادداشت زهرا دشتی
7 روز پیش
مروری بر رمان دیلماج اثر حمیدرضا شاهآبادی رمان *دیلماج* یکی از آثار شاخص حمیدرضا شاهآبادی است که با نگاهی دقیق و نثری روان به روایت تاریخی میپردازد. این کتاب که در بستر تاریخی ایران در دورهی قاجار روایت میشود، از آن دست آثاریست که هم مخاطب نوجوان و هم بزرگسال را جذب خود میکند. *دیلماج* نه صرفاً یک رمان تاریخی خشک و مبتنی بر اطلاعات است، و نه داستانی سطحی و بیمایه؛ بلکه اثریست متعادل که در آن تخیل و واقعیت، ماجرا و تحلیل، دست در دست هم دارند تا خواننده را به سفری جذاب در دل تاریخ ببرند. داستان *دیلماج* در دورهای از تاریخ ایران اتفاق میافتد که تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی زیادی در حال شکلگیریست. این دوره، دوران پس از مشروطه است؛ زمانی که روشنفکران، آزادیخواهان، درباریان، و جاسوسان خارجی هر کدام نقش خاص خود را در تاریخ بازی میکنند. در چنین فضایی، شخصیت اصلی داستان، یعنی دیلماج، بهعنوان مترجم و واسطه، به دربار قاجار راه پیدا میکند و درگیر ماجراهایی میشود که گاه او را به مرز مرگ و زندگی میکشاند. رمان با این که بر پایهی واقعیتهای تاریخی نوشته شده، اما تمرکز آن بیشتر بر فضای انسانی و روانی شخصیتهاست. به همین دلیل، خواننده تنها با یک روایت خطی تاریخی مواجه نیست، بلکه در خلال داستان، با روحیات، تردیدها، ترسها و انگیزههای شخصیتها آشنا میشود. شخصیتپردازی در *دیلماج* از نقاط قوت اصلی کتاب است. نویسنده با مهارتی مثالزدنی توانسته شخصیتهایی بسازد که همگی دارای هویت مستقل، انگیزههای مشخص، و واکنشهایی طبیعی هستند. شخصیت اصلی، دیلماج، شخصیست که در ابتدا نه قهرمان است و نه ضدقهرمان، بلکه انسانی معمولی با دغدغههایی واقعیست. همین امر باعث میشود خواننده به راحتی با او همذاتپنداری کند. دیگر شخصیتهای داستان، از درباریان گرفته تا روشنفکران، هر کدام نمایندهی طیف خاصی از جامعه هستند. آنها تنها تیپهای کلیشهای نیستند، بلکه در رفتار، سخن و نگاهشان پیچیدگی دیده میشود که گاه حتی باعث میشود قضاوت دربارهی درست یا غلط بودن اعمالشان دشوار شود. یکی از مهمترین نقاط قوت *دیلماج*، فضاسازی دقیق و زندهی آن است. شاهآبادی با جزئینگری و شناخت عمیق خود از تاریخ، توانسته فضایی را بازسازی کند که باورپذیر و ملموس است. لباسها، زبان، آداب معاشرت، روابط قدرت و حتی توصیف خیابانها و کوچههای تهران قدیم، همگی با دقت و بدون زیادهروی ارائه شدهاند. زبان داستان نیز یکی دیگر از مزایای آن است. نثر کتاب ساده، روان و در عین حال ادبیست. شاهآبادی بدون آنکه وارد افراط در سبکگرایی شود، نثری انتخاب کرده که هم شایستهی فضای تاریخی داستان است و هم برای مخاطب امروزی قابل درک و جذاب است. ریتم داستان نیز بسیار متناسب است؛ نه آنقدر کند که خواننده را خسته کند، و نه آنقدر سریع که فرصت اندیشیدن و درک لایههای پنهان روایت را ندهد. پیچشهای داستانی، گرهافکنیها و اوجگیریهای دراماتیک به خوبی جایگذاری شدهاند. با وجود تمامی امتیازات یاد شده، *دیلماج* نیز از برخی ضعفها بینصیب نیست. یکی از ایراداتی که ممکن است برخی خوانندگان به آن وارد کنند، عدم تعمق کافی در برخی رویدادهای تاریخی است. گاهی احساس میشود برخی اتفاقات مهم تاریخی تنها به عنوان پسزمینهای برای داستان استفاده شدهاند و مجال تحلیل بیشتر به آنها داده نشده است. همچنین در بخشهایی از کتاب، اطلاعات تاریخی به صورت مستقیم وارد روایت میشوند که اگرچه برای خوانندگان علاقمند به تاریخ جذاب است، اما ممکن است برای کسانی که صرفاً به دنبال داستانخوانی هستند، کمی بار اطلاعاتی بیش از حد تلقی شود. حمیدرضا شاهآبادی از نویسندگان مطرح حوزهی ادبیات نوجوان و داستانهای تاریخی در ایران است. او سابقهی تألیف آثار موفق دیگری چون *لالایی برای دختر مرده* و *زنی که مرده بود* را در کارنامه دارد و همواره تلاش کرده تا تاریخ را از دریچهی ادبیات بازآفرینی کند. نگاه انسانی، روایت نرم، و پرداختن به مفاهیم عمیق با زبانی ساده از ویژگیهای سبک نویسندگی اوست. *دیلماج* انتخابی عالی برای نوجوانان و جوانانیست که به تاریخ علاقه دارند و دوست دارند آن را نه در قالب کتاب درسی، بلکه از زاویهی داستانی و انسانی بشناسند. همچنین برای بزرگسالانی که از رمانهای تاریخی با محوریت شخصیتهای خاکستری لذت میبرند، کتابی بسیار ارزشمند است. افرادی که به روایتهای اجتماعی، سیاست در ادبیات، و چالشهای انسانی علاقهمندند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد. در عین حال، اگر کسی به دنبال یک رمان صرفاً عاشقانه یا با ریتم بسیار سریع است، شاید *دیلماج* نتواند بهطور کامل پاسخگوی انتظاراتش باشد. این کتاب، توسط نشر افق چاپ شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.