یادداشت اِل.کُردی 💫🦋

        از اونجایی که متوجه شدم اگر همون لحظه که کتابی رو تمام می‌کنم یادداشتی براش ننویسم پس دیگه محاله در آینده ای چه دور چه نزدیک دست به این کار بزنم، داغ داغ بلافاصله بعد از پایان مطالعه ی کتاب این یاداشت رو می‌نویسم🙌🏻

پنجم دبستان بودم و به بهانه یک عدد مقام ناچیز که در یک‌مسابقه ی علمی آورده بودم یک کتابی مدیر مدرسه به فاطمه کوچک جایزه داد که جزو بهترین هدایای کتابی من شد《 زندگینامه نویسندگان و شاعران مشهور جهان》.

یکی از شخصیت هایی که مختصری از زندگی نامه اش در این کتاب آورده شده  آقای ژان ژاک روسو بود. دقیقا نمی‌دونم چرا( شاید آهنگین بودن اسمش) ولی شد یکی از نویسنده هایی که می‌خواستم زودتر بزرگ بشم تا کتاب‌هاشو بخون.
خب الان بزرگ شدم( شایدم فکر می‌کنم بزرگ شدم😶‍🌫️)، 
و بالاخره یکی از کتاب‌هاشو خوندم🙃
خیال‌پردازی‌های رهرو تنها شامل ۱۰ بخش یا ۱۰ گردشه که آقای روسو در اون ها به شرح حالات روحی و عاطفی خودش، تعریف تعدادی خاطرات که اثر عمیقی بر او گذاشتن، و در بیشتر موارد گله و شکایت از درک نشدن و مورد آزار اطرافیانش قرار گرفتن هست.
واقعیتش یک وقت هایی احساس کردم روسو دچار خودشیفتگیه و داره از خودش تعریف می‌کنه و در حال فخر فروشیه، اما بیشتر که خوندم احساس کردم که در ظاهر اینطور به نظر میاد اما در واقع روسو سعی داره کمی درد دل کنه و در برابر قضاوت‌های نا درستی که دیگران از او دارن از خودش دفاع کنه. قصد روسو خود تعریفی و فخرفروشی نیست بلکه معرفی کردن و شناساندن نیات واقعی و سیرت حقیقی خودش به کسانیه که شاید از روی حسادت شاید هم از نادانی با او دشمنی می‌کنن.
جالبه که با تمام دشمنی ها و کینه ورزی هایی که روسو در قالب آدم های اطرافش نسبت به خودش می‌بینه باز هم سعی داره با اونها خوب و مهربون باشه، و اگر حس می‌کنه نمیتونه این‌کارو کنه پس لااقل ازشون دوری می‌کنه تا مثل اونها دچار عداوت و کینه نشه.
بسی لذت بردم از مطالعه ی این کتاب، روحت شد ژان ژاک روسو جان :)

خلاصه که درسی گرفتم اونم اینکه یک کتاب رو در پایان قضاوت کنم😶‍🌫️
اون نیم ستاره ای هم که کم کردم به این دلیله که آقای روسو بچه هاشو به پرورشگاه می‌سپاره😶
      
177

18

(0/1000)

نظرات

نمی‌دونم این کتاب برای کدوم بازه از عمرشه
ولی دقیقا اواخر عمرش هم به صورت مریضگونه‌ای خودشیفته شده بود و هم سوظن بسیار شدیدی به اطرافیانش داشت
البته من خودم مجموعا خیلی روسو‌اییم
3

1

اتفاقا من هم حس کردم شاید کمی دچار توهم توطئه بوده، اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که احتمالا این احساساتش همه به خاطر  رنج طردشدگی و آزار اطرافیانش بوده. 

1

خالی می‌بنده بابا
خیلیا تحویلشم گرفتن
بنده خدا هیوم حتی بردش خونه خودش تو انگلیس 
ولی حتی به اونم بدبین بود
@houryaas 

1

ای بابا
پس کلا مشکل داشته😑
@Mohamadrezaimani 

1