یادداشت مجتبی بنی‌اسدی

دانش مسلمین
        مسلمین چگونه اروپاییان را تربیت کردند؟

به احتمال قوی، هر کسی بعد از خواندن هر فصل از این کتاب، سری به نشانه‌ی تاسف تکان خواهد داد. چرا؟ چون ما تا قرن پنجم و ششم هجری، در صدر علوم دنیا بودیم. ما که می‌گویم منظورم مسلمان‌ها هستند. کتاب‌های ما در قرون 11، 12، 13 و شاید بعدتر میلادی، در اروپا ترجمه و تدریس می‌شده. دانشمندانِ مسلمان، مثل ابن‌رشد و فارابی و ابن‌سینا و دیگران، غول‌های علمی دنیا بودند. و خیلی از این «بودند»های دیگر که حالا خودمان هم آن‌ها را کم می‌شناسیم. یا شاید نمی‌شناسیم. حالا دست ما خالی شده و دست آن‌ها پر. و استاد حکیمی، در دوازده فصل، دوازده علم و شاخه‌ها و زیرشاخه‌ها و دانشمندان مسلمان را معرفی می‌کند. بعد از زبان این‌وری‌ها و آن‌وری‌ها می‌گوید که چطور این علم‌ها رفته آن‌ور و چطور ترجمه کردند و چه استفاده‌ها کردند و چطور ما(مسلمان‌ها) آن‌ها(اروپاییان) را تربیت کردیم.
و وقتی می‌رسی به فصل‌های پایانی، از خودت این سؤال را می‌پرسی که «چرا ما اینجاییم و اروپاییان این‌قدر پیش رفتند؟» جای خالی این فصل، توی این کتاب خالی است؛ گرچه اشاراتی می‌شود. اما با یک جست‌وجوی ساده، می‌شود به علل داخلی و خارجیِ انحطاط مسلمین رسید. یک: حملات سرکوب‌گرانه‌ی مغول‌ها که کتابخانه‌ها را سوزاندند و دانشمندان و شاعران را نابود کردند. دو: جنگ‌های صلیبی که همان بلای مغول‌ها را سر ما آوردند، اما در مدت زمان طولانی مدت. گرچه گفته می‌شود این دو مورد با دخالت و حمایت یهود هم بوده. و وقتی بعد از این حملات سرکوب‌گرانه، کشور روی هوا بود، فرصت در سده‌های بعد برای استعمار مهیا می‌شود. حالا موارد بعد، یعنی سه و چهار و ...، سرجمع می‌شود دوری از قرآن و معارف اصیل اسلامی، جنگ‌های داخلی و خلفای عباسی و موارد دیگری که حیف و حیف و صد حیف... .

این کتاب از بس مطلب زیاد داشت، باید هر کسی در خانه داشته باشد که چند وقت یکبار تورقی کند تا یادش نرود: مسلمان‌ها کجاها بودند! هر چه می‌خواهم بیشتر بنویسم، دستم نمی‌رود. کاش می‌شد همه‌ی مسلمان‌ها این کتاب را می‌خواندند.

عنوان این نوشته، برگرفته از یکی از فصل‌های کتابِ یکی از خود غربی‌هاست. غربی‌های با انصاف، خیلی نوشته‌اند که اروپاییان چه بودند و چطور به اینجا رسیدند. اما غربی‌هایِ ناجوانمرد، خیلی از کتاب‌های ما را ترجمه کردند، استفاده کردند، کیفش را بردند و گاها تاریخ را هم به نام خودشان ثبت کردند. اما خورشید که همیشه پشت ابر نمی‌ماند...

علامه حکیمی در آخر کتاب عنوان 150 کتاب و مؤلف را در خصوص دانش‌های مسلمین لیست کرده. اصلا شکی نیست که حکیمی، کلی وقت و حوصله خرج این رساله کرده. و اینکه خودش چقدر حسرت خورده، خدا می‌داند.

این یادم رفت: علامه در مقدمه‌ی کتاب می‌گوید خیلی از سرفصل‌های علوم را در این کتاب نیاورده. یعنی شاید این کتاب 365 صفحه‌ای، شیرین 500 صفحه می‌شد. حالا بگذریم که خیلی از مباحث را فقط به اشاره گذشته‌اند. وگرنه خواننده از حسرت، سه چهارتا سکته می‌زد.
      
1

8

(0/1000)

نظرات

احسان

1401/4/2

"چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت"  کاظم علمداری و "ما چگونه ما شدیم" صادق زیباکلام رو هم بخونید.

0