یادداشت کتابخورم
1403/3/1
⭕جانستان کابلستان شرح سفر اتفاقیِ آقای امیرخانی به افغانستان در سال ۸۸ ، شهرهای هرات و کابل و مزارشریف ویژگی ای که از این دو سفرنامه ی آقای امیرخانی خیلی دوست داشتم نکته ها و حاشیه هایی بود که ایشون در کنار شرح ماوقع در سفر برای خواننده ی کتاب می نویسند و به نظرم همین حاشیه هاست که برای کسی مثل من کتاب رو جذاب کرده ⭕در این کتاب قراره یه کمی از هم وطنامون که پشت مرز های مِید این بریطانیای کبیر هستند خبر بگیریم یه کمی از شباهت هایی که باهم داریم بشنویم و البته در این کتاب قراره یه کمی ناامنی رو احساس کنیم این که وقتی هوا تاریک شد از ترس نتونیم بیایم بیرون یعنی چی ، ترس از اینکه هر لحظه ممکنه بچه ی خُردِت گروگان بگیرن و پول بخوان ⭕بخشی از کتاب:(صرفا جهت تذکر به خودمان) اگر ما مردم قدر یکدیگر ندانیم و قدرِ قشور ندانیم و قدر نظام ندانیم و افسار مملکت را بدهیم دستِ جاه طلبی چهار نفر قدرتطلبِ بی فرهنگ سیاسی،یقین بدانیم که ظرفِ ۵ سال بدل خواهیم شد به نسخه ی برابرِ اصلِ همسایه. گسل ها اگر تعمیق شوند و من و تو یکدیگر را دشمن بپنداریم، هزاران خطِ جنگِ دیگر بینِ ماهای دیگر و شماهای دیگر تر پدید خواهد آمد و... شاید دوباره در همین خانه ها زندهگی کنیم، اما کنار خانه هامان بایستی کسی با کلاشینکف راه برود ... خدا کند که او از سردارانمان نباشد... Merged review: ⭕جانستان کابلستان شرح سفر اتفاقیِ آقای امیرخانی به افغانستان در سال ۸۸ ، شهرهای هرات و کابل و مزارشریف ویژگی ای که از این دو سفرنامه ی آقای امیرخانی خیلی دوست داشتم نکته ها و حاشیه هایی بود که ایشون در کنار شرح ماوقع در سفر برای خواننده ی کتاب می نویسند و به نظرم همین حاشیه هاست که برای کسی مثل من کتاب رو جذاب کرده ⭕در این کتاب قراره یه کمی از هم وطنامون که پشت مرز های مِید این بریطانیای کبیر هستند خبر بگیریم یه کمی از شباهت هایی که باهم داریم بشنویم و البته در این کتاب قراره یه کمی ناامنی رو احساس کنیم این که وقتی هوا تاریک شد از ترس نتونیم بیایم بیرون یعنی چی ، ترس از اینکه هر لحظه ممکنه بچه ی خُردِت گروگان بگیرن و پول بخوان ⭕بخشی از کتاب:(صرفا جهت تذکر به خودمان) اگر ما مردم قدر یکدیگر ندانیم و قدرِ قشور ندانیم و قدر نظام ندانیم و افسار مملکت را بدهیم دستِ جاه طلبی چهار نفر قدرتطلبِ بی فرهنگ سیاسی،یقین بدانیم که ظرفِ ۵ سال بدل خواهیم شد به نسخه ی برابرِ اصلِ همسایه. گسل ها اگر تعمیق شوند و من و تو یکدیگر را دشمن بپنداریم، هزاران خطِ جنگِ دیگر بینِ ماهای دیگر و شماهای دیگر تر پدید خواهد آمد و... شاید دوباره در همین خانه ها زندهگی کنیم، اما کنار خانه هامان بایستی کسی با کلاشینکف راه برود ... خدا کند که او از سردارانمان نباشد...
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.