یادداشت مونا حلاج

        "مقتل"؟ فکر نکنم؛
اما "برداشت‌های ادبی از واقعه کربلا"؛ شاید!
درواقع تمرکز و فشار نویسنده بیشتر روی ادبی نوشتن بود تا مقتل نوشتن و به همین دلیل اصل موضوع میان استعاره و تشبیه و ... از بین رفته‌بود؛ هرچند که نوشته‌های ادبی هم به‌نظر پخته نبودند.
چندین عبارت‌ ادبی پشت هم که شاید تک‌به‌تک احساس بهتری ایجاد می‌کرد؛  اما پیوستگی لازم را نداشت.
جدا از این اطلاعات تاریخی غلط هم داشت؛ مثل خیلی جاها که به غلط شمر را دایی حضرت اباالفضل.ع. معرفی می‌کنند.

البته اگر به اندازه‌ی اسم و غایت کتاب بخواهم ازش توقع داشته باشم، خیلی چیز پرتی نباشد و واقعا چند برداشت باشد؛ ولی این برداشت‌ها موردعلاقه من نبودند و جلوه ادبی‌شان هم خیلی به چشمم نیامد.
امیدوارم یادداشتم خیلی غیرمنصفانه نباشد.😓
راستی! اگر مقتل ادبی خواستید بخوانید پیشنهادم کتاب حسین علی‌ست‌که حرفی برای گفتن دارد..🤍
      
60

10

(0/1000)

نظرات

در مناسبات قبیله ای  در آن زمان، این موضوع رواج داشت که فرزندان یک خانم در یک قبیله برای مردان دیگر حکم خواهرزاده داشتند و به اصطلاح مردان قبیله دایی شمرده می شدند.
البته این کتاب را نخواندم که بدانم عنوان دایی را به همین منظور به کار برده یا کلا نویسنده هم اشتباه متوجه شده
1

0

بله درست می‌گین؛ ولی توی کتاب اشاره‌ش به این‌ معنا نیست. 

0