یادداشت زهره عالیپور
1403/5/12
بالأخره کتاب تمام میشود. برای اولین بار. بلافاصله کستباکس را باز میکنم، میروم سراغ پادکست احسانو، انگشت شستم را روی گوشی حرکت میدهم تا میرسم به اپیزود استرالیا. ایرپاد را توی گوشم میگذارم و برای بار نمیدانم چندم، به صدا و روایت احسان عبدیپور گوش میدهم و ته دلم منتظرم زودتر برسم به بعضی جملهها مثلا: حسین، من غمم تو بودی. و دلم میشکند و گواهی میدهد که حسین، من غمم تو بودی اگر در دعای عرفه امسال کنترل اشکهایم از دستم خارج شد. اگر چشمم به نامت خورد، اگر حالا، توی خانهی خنک نشستهام و خواهرم کمی آنطرفتر جوکر میبیند و میخندد و من اشک توی چشمهایم میرقصد. حسین، من غمم تو بودی و تو هستی تا زنده بمانم و بمیرم و دوباره زندهام کند. و اما کتاب؛ خواندنش طول کشید چون سخت بود ولی روان، درست بود ولی تلخ، شیرین بود اما دل میسوزاند. در ظاهر حجمش زیاد است ولی نیست. میشود زودتر خواندش چون روان است و قابل فهم. چون روایت است. و همه میدانیم چه شد. میدانیم نامه نوشتند و گفتند بیا، او آهنگ سفر کرد با اهل و عیال و اصحاب. میانه راه پیمانش شکستند و راه بر او بستند، آب بر او بستند و خونش را بریختند و اهلش را کشتند، عیالش را به اسارت بردند و حتی جامهاش را غارت کردند و به همین رضایت ندادند، سرش را روی نیزه گرداندند. داستان همین است و این نیست. خیلی عمیقتر از این است، خیلی سنگینتر از این است. برای همین نمیتوان سریع خواند اگر چه خوشخوان است. روضه است. کی میتوان بیوقفه روضه خواند؟ سیلی تاریخ روی صورت است. باید آرام آرام خواند تا دل بتواند طاقت بیاورد. یاسین حجازی که خدا خیر دنیا و آخرت نصیبش کند، تلاش کرده تا با حفظ امانتداری، به نثر روان تصحیح کند، به نظرم موفق بوده ولی ناگزیر اسامی زیاد است. آدم باید حواسش باشد که گیج نشود، یا بلد باشد از اسامی بگذرد و یا شجره نامه بنویسد و از طرفی گریز به قبل و بعد دارد کتاب که باید مراقب بود تا رشته روایت از دست آدم خارج نشود اما به مرور بهتر میشود. و در انتهای کتاب یک واژهنامهی مفصل آمده که اگر به واژه سختی خوردید و سختتان بود دست به دامن گوگل شوید، میتوانید از آن استفاده کنید. و بهتر است از همان آغاز مطالعه در نظرش داشته باشید. و در پایان، این کتاب یک بار خواندنش کم است اگر چه زیاد خواندنش هم کم است زیرا کلمات هم از عهدهی آن حقیقت مجسم برنیایند و حق خونش را ادا نکنند و کاش زودتر بیاید آن کس که تکیه بر کعبه میزند و صدا بلند میکند: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم، آگاه باشید ای اهل عالم من دوازدهمین امام هستم، ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، آگاه باشیدای اهل عالم که منم شمشیر انتقام گیرنده ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان، آگاه باشید ای اهل عالم که جدمن حسین را تشنه کام کشتند، ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا، آگاه باشید ای اهل عالم که جد من حسین را عریان روی خاک افکندند، ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا آگاه باشید ای جهانیان که جد من حسین را ازروی کینه توزی پایمال کردند.
(0/1000)
1403/5/13
1