یادداشت سید علی مرعشی

                چندخط پس از پایان مطالعۀ کتاب تقدیم نگاه همراهان گرامی:

پس از پایان مطالعۀ «نگاهی به تاریخ جهان» به این کتاب برخوردم. فهرستش را دیدم و بر خود واجب دانستم که بلافاصله آن را به دست بگیرم.
 کتاب در چند بخش مترصد اثبات نقش بریتانیا در قطحی ۱۹۱۷-۱۹۱۹ ایران است و برخلاف ادعای مامورین بریتانیایی که می‌خواستند نقش ارتش‌های عثمانی و روس را در آن قضیه پررنگ کنند، بر اساس مدارک به دست آمده از ایالات متحده و روزنامه‌های محلی هر شهر و اسناد و مکاتبات رسمی دولتی ثابت می‌شود که اصلاً روس و عثمانی در آغاز قحطی در مناطق قحطی‌زده حضور نداشته‌اند. البته این کتاب به خرابکاری‌ها و تجاوزهای روس اشاره می‌کند و لذا خیال طرفداران شعار و ایدۀ «مرگ بر روسیه» راحت باشد و گارد بسته  خود را باز و قضاوت زودهنگام خود را غلاف کنند!
گزارش‌ها از فجایعی که رخ‌داده باور‌نکردنی است و به قولی روضۀ مجسم از حال‌و‌روز نزار مردم بیچارۀ کشوری است که از خود استقلال و اراده‌ای ندارند. یک سیلی از طبیعت و بارش‌های کم می‌خورند و سیلی دیگر از نیروهای متجاوزی که مال و جان و ناموس ایرانی برایشان پشیزی نمی‌ارزد. از همه بدتر لگدی است که از سوی جانیان داخلی، ثروتمندان و محتکران دریافت می‌کنند. این آخری دردش از همه بیشتر است به خصوص اینکه بعد از یک قرن گویا هنوز مجبور به همزیستی با فرزندان و نوادگان این چنین موجوداتی هستیم. 
گزارش‌های ماموران خارجی از وضعیت مردم ایران آنقدر تکان‌دهنده است که بارها آرزو می‌کنم واقعیت نداشته باشند اما چه فایده وقتی در ادامه چنین می‌خوانیم که حتی با وجود کمک مستشاران و گاهی دلسوزی نیروی‌های خارجی برخی از این- به ظاهر- ایرانی‌ها به هموطنان خود رحم نمی‌کنند و زالوصفتانه از خون همشهریان خود تغذیه می‌کنند. 
چه بگویم؟! چه بگویم از جهل و نادانی کسانی که روزی ایران را با ژاپن و یا حتی همین ترکیه دم دست ما مقایسه می‌کردند دریغ از یک صفحه مطالعۀ آگاهانه.‌ ژاپنی که در جنگ جهانی اول (نزدیک صد سال پیش) آنقدر قدرتمند و صنعتی شده بود که روسیه را شکست داد، بریتانیا و ایالات متحده از آن در هراس بودند و پادشاه خود را حاکم دنیا می‌دانستند. در آن سال‌ها مسابقۀ صنعتی‌شدن کشورها در میانه راه بود و ما هنوز از خط آغاز قدمی پیش برنداشته بودیم. دریغ و صد افسوس.
مطالعۀ این کتاب پس از خواندن تاریخ جهان به غایت می‌چسبد و تصویر بهتری از حال و روز ایران عزیزِ غارت‌شدۀ ما ارائه می‌کند. 
باشد که بخوانیم، حرص بخوریم، درس بگیریم و برای ایرانی آبادتر کارها کنیم؛ کمتر نق بزنیم و بیشتر بخوانیم؛ ما این را  به آن میلیون‌ها ایرانی تلف‌شده بدهکاریم.

✍🏻سیدعلی مرعشی، اسفند ۱۴۰۱
        
(0/1000)

نظرات

درود جناب مرعشی عزیز
بند پایانی یادداشت تان به دلم نشست. آفرین! اکنون زمان نق زدن و سرزنش دیگران نیست. 
باید آستین بالا زد و دوشادوش یکایک هموطنان برای آبادی این مرز و بوم جانانه کوشید. 
پاینده باد ایران و ایرانی!
1
سلام بر شما
سپاسگزارم از لطفتان. بله کاملاً موافقم و معتقدم چیزی که بیش از هر چیزی گوش‌ها به آن عادت کرده غر زدن است؛ باشد که دست‌ها و فکرها را به کار بیاندازیم و ایرانی سبز و آباد را باهم بسازیم. به امید خدا