یادداشت روژان صادقی

پاریس فرانسه
        سال گذشته مجبور به رفتن به سفری نه چندان دلخواه شدم که بیشتر از یک ماه طول کشید. برای گرفتن زهر از این دلخواه نبودن سفر، و برای سنگین‌تر کردن دفترچه‌ی (غیر فیزیکی) نوشته‌هام تصمیم گرفتم مشاهداتم از کشوری جدید و مردمی متفاوت از خودم رو ثبت کنم. 

«پاریس فرانسه» از کتاب‌هایی بود که بدون قصد و برنامه‌ی قبلی سراغش رفتم. کتاب به من قرض داده شده بود و برای اینکه از سنگینی سایر کتاب‌هایی که در حال خوندنشون هستم کمی فاصله بگیرم شروعش کردم. از همون صفحات اول متوجه شدم باید این کتاب رو  قبل از سفرِ یک سال پیش می‌خوندم تا راه‌و‌رسم گفتن از زندگی در کشوری جدید رو درست از گرترود استاین یاد بگیرم. کتاب پاریس فرانسه روایت بازه‌ای از زندگی استاینه که در پاریس زندگی می‌کرده و شاهد تغییر دنیای سنتی قرن ۱۹ به سوی دنیای مدرن قرن ۲۰ام در قلب این ماجرا یعنی فرانسه بوده. اون از فرانسوی‌ها و اخلاقیات به خصوصشون، رابطه‌شون با مد، با واقعیت، با سنت، با هنرمند و نویسنده، با جنگ و با غذا حرف می‌زنه. و در این بین حواسش هست که تمامی این مواجهه‌ها از فیلتری به اسم «خارجی» یا دقیق‌تر «آمریکایی» بودن گذر می‌کنه. اون فرانسه رو نه از دیدی objective بلکه دقیقا از نگاه‌ زاویه‌دار یک آمریکایی بیان می‌کنه و اتفاقا همینه که مشاهدات اون رو خاص و ارزشمند می‌کنه. مشاهداتی که دقیق هستن و خبر از توجه به پدیده‌ها و روابطی می‌ده که شاید خیلی راحت از چشم دیگران پنهان بمونند. این توجه و دقت نه تنها خصوصیت یک نویسنده کاردرست که به نظر من قبل از اون، خصوصیت فردیه که تمام و کمال داره زندگی می‌کنه. هر‌ آنچه که در محیط بیرونی باهاش مواجه می‌شده رو درونی کرده و با نثر مخصوص به خودش اون رو نوشته. این نکته وقتی جالب‌تر می‌شه که زمانه‌ای که استاین، یک آمریکایی یهودی در فرانسه این کتاب رو می‌نویسه در نظر بگیریم. یعنی سال‌های ۱۹۳۹، اوایل شروع جنگ جهانی. خوندن این کتاب به صورت اتفاقی هم‌زمان شد با زندگی در روزهای پرتنش خاورمیانه و زندگی زیر سایه‌ی ترس و اضطراب از جنگ. استاین که نه تنها باید از جنگ مضطرب می‌بوده بلکه باید بابت یهودی‌ بودنش در اون سال‌ها ترسی دو چندان می‌داشته، در کمال تعجبِ من، طوری عمیق زندگی کرده و به جزئیات جنگ و زندگی در خلال اون توجه کرده و اون‌ها رو نوشته که من فقط غبطه خوردم و ازش مشق برداشتم. 

استاین برای من همیشه شخصیت جالبی بوده. زندگیش، تاثیرگذاریش در شکل‌گیری و تکامل جریان هنر مدرن قرن ۲۰، ارتباطاتش با نویسنده‌ها و هنرمندهای نامی و البته شعرهایی که می‌نوشته چیزهایی بودن که این فیگور رو برای من خاص کرده بودن. زن قدرتمند و تاثیرگذاری که جریان‌ساز بوده، هم در هنر و هم در نوشتار. خوندن این -تقریبا- زندگینامه، خوندن این سلوک تماشای آروم و دقیق و این عشق به زندگی از این آمریکایی، از این خارجی ساکن فرانسه در این روزها برام بی‌نهایت شیرین بود.
      
356

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.