یادداشت زینب

زینب

زینب

4 روز پیش

        صفحات آخرش رو وقتی خوندم که صبح روز تعطیل با مترو به سمت بنیاد می‌رفتم. از اونجایی که پیرمرد تنها رفت و دور شد گریه کردم تا صفحه‌ی آخرش.
نگران بودم که شاید ترجمه خوب نباشه اما این ترجمه واقعا عالی بود. خیلیا خوندنش ولی من وظیفه خودم می‌دونم که به اونایی که نخوندن بگم با همین ترجمه بخونیدش، چون موقع خوندن حس خوبی براتون ایجاد می‌کنه.
      
35

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.