یادداشت مصطفی رحیمی

شیطان در خانه
        زمانی که این کتاب را شروع به خواندن کردم نمی دانستم که موضوعش چیست و بعد فهمیدم که درباره نحوه شهادت امام حسن(ع) از زبان همسر ایشان جعده است؛ جالب تر آنکه نمی دانستم در ایام شهادت همین امام بزرگوار، این کتاب را تمام می کنم.
در بخش هایی از کتاب، به بیان زندگی ائمه دیگر پیش از این می پردازد. بخشی که برای بنده جالب بود، آن قسمتی بود که مهربانی مادر حضرت قاسم یعنی نفیله را بیان می کند که چون جعده فرزندی از امام نداشت، حضرت قاسم را به کمک جعده می فرستاد که کارهایش را انجام دهد.
نوشتن کتاب از زبان همسر امام باعث می شود، شما بیش از پیش مظلومیت امام حسن(ع) را حتی در خانه خود درک کنید، چه برسد به اشعث که پدر زن امام بوده است.
در همان شب هشتم ماه صفر که در آن روز طبق روایات شهادت ایشان موثق تر است، به هیئتی برای شرکت در برنامه شهادت امام حسن(ع) رفتم، هیئت انصارالحجه که از هیئت های معروف مشهد است و جزو شلوغ ترین هیئت هاست؛ شاید باورتان نشود ولی آن شب، نصف حسینیه هم به زور پر شد در صورتی که برای شهادت دیگر ائمه اینطور نیست. آنجا بود که فهمیدم که امام حسن هنوز هم بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال، بین شیعیان هم غریب و تنهاست. غریبی که از همان کودکی شروع شد و تا الان ادامه دارد.
در کودکی که ماجرای کوچه برای مادرش اتفاق افتاد و نتوانست به خاطر تنها و غریب بودن کاری کند؛
در جنگ با معاویه به خاطر پیوستن یکی از سرداران سپاه ایشان به دشمن، برای حفظ جان شیعه مجبور به قبول صلح می شود؛
به جان ایشان در همان جنگ با دسیسه پدر زنش اشعث، مورد سوء قصد قرار می گیرند؛
در همان جنگ پس از قبول صلح، فردی ایشان را مذل المومنین خطاب می کند؛
در خانه، توسط همسرش به شهادت می رسد؛
پس از شهادت تابوت ایشان تیرباران می شود؛
پس از گذشت سال ها، مزار ایشان توسط آل سعود تخریب میشود؛
نه حرمی، نه بارگاهی، نه زائری، نه شمعی سر مزارشان...، 
مراسم شهادت ایشان هم که اینگونه برگزار می شود؛ نمی دانم دیگر چه بگویم فقط میدانم امام حسن(ع) خیلی غریب است و هرچقدر از مظلومیت و غریب بودن ایشان بگویم کم گفته ام.
      
49

9

(0/1000)

نظرات

درود و خداقوت 

السلام علیک یا امام الغریب المظلوم! 😭

2