یادداشت ت
1403/6/10
عالی بودن که شاخودم نداره که. عالی بووود. به معنی واقعی کلمه. یه جاهاییش احساس میکردم خودم این متنه رو نوشتم از بس که حرف دلم بود. دلنوشتههای آخر درسها، بهترین دلنوشتههایی بودن که خونده بودم و نشون میداد نویسنده با درسبهدرس کتابها زندگی کرده. زمین خورده، بلند شده و دوباره و دوباره و دوباره... از روی دلنوشتهها میشد لباسهای خاکی و دستوبال خونی نویسنده رو دید. خود درسها هم که اصلا محشر. یه جورایی حالت این و داشت که خواننده رو کنجکاو کنه. بیشتر روی نتیجه کار کرده بود و میگفت اگه فلانطور باشه، فلانجور میشه و نمیگفت چطور باید از حالت فلانطور به حالت فلانجور رسید. در مورد راهکار صحبت نمیکرد. امیدوارم توی کتاب بعدی به این پرداخته باشه. یاعلی.
(0/1000)
🇮🇷 • خاوَردُخت •🇵🇸
1403/6/10
1