یادداشت عطیه عیاردولابی
1402/5/31
من اولین بار اسم "نانا" رو تو کتاب "جنس دوم" دوبوآر خوندم و یادمه یه گوشه یادداشت کردم که بخونم ببینم چیه. بعد دیدم تو کتابخونهام دارم! واقعا یادم نیست بعد اون یادداشت خریدمش یا چی. ولی خب بود دیگه. این کتاب یکی از بیست کتاب زولاست که با عنوان "روگن ماکار" شناخته میشه. شخصیتهایی که تو این بیست کتاب مطرح میشن هر کدوم تو یکی از کتابها داستانی مستقل دارن. در واقع با خوندن این بیست کتاب دریافتی از جهانبینی زولا خواهیم داشت. اما خوبیش اینکه که داستانها به هم وابسته نیستن و میشه هر کدوم رو مستقل هم خوند. تو ایران فقط سه جلد از این بیست تا ترجمه شده که معروفترینش ژرمیناله. طبق جستجوهای آنلاینم، نانا هم فقط یک بار و در دهه شصت با ترجمه آزاد محمدعلی شیرازی به فارسی ارائه شده. البته لحن و سبک ترجمه خیلی قدیمیتر از دهه شصت میزنه. انگار تو دهه چهل ترجمه کرده باشن. و همین داستان رو خیلی سختخوان و جاهاییش رو حتی بیمعنی کرده. فلذا اگر شرایط خواندن به زبان اصلی یا حداقل انگلیسی رو دارین، بهتره اون نسخه رو بخونین. این ترجمه عزیز قنبری رو هم جایی پیدا نکردم که ببینم چطوره. عدم چاپ مجدد نانا یا ترجمه دوبارهاش هم مشخصه. محتوای داستان اروتیکه و کتابی نیست که به راحتی بشه براش مجوز گرفت. بگذریم که سالهای اخیر بعضا کتابهایی به مراتب بدتر و عیانتر از نانا تو بازار اومده و دست همه چرخیده. حداقل زولا با رویکردی روانشناسانه و اخلاقی به نانا نگاه کرده و با هدف تذکر و انتقاد از فساد اخلاقی جامعه قرن نوزدهمی فرانسه این داستان رو نوشته. نانا داستان زندگی یه زن خودفروشه با همین اسم که از آدمهای اطرافش سوءاستفاده میکنه تا زندگی خوبی داشته باشه. اون در اوایل داستان خودش یه قربانیه. دختری که طبق کتابهای قبلی مجموعه روگن ماکار، تو یه خانواده ناهنجار بزرگ شده و از اونجا فرار میکنه. اما طبیعتا به جایی بهتر از فاحشهخونهها راه نمیبره. نانا فوقالعاده زیباست و همین زیبایی رو ابزار پیشرفت و بالا رفتنش میکنه. در این مسیر، از یه قربانی تبدیل به یه هیولا میشه و هر کسی رو باهاش ارتباطی داره نابود میکنه. خود زولا از قول یه روزنامهنگار به نانا لقب مگس بال طلایی میده که در عین زیبایی باعث انتشار آلودگی و بیماری بین آدمها میشه و اونها رو به کشتن میده. نانا هم دقیقا همینه. اگرچه اولش فقط میخواد از فقر نجات پیدا کنه و بین اشراف جایگاهی داشته باشه، اما حرص و طمع و بوالهوسی باعث میشه تتمه حیا و حسرت زندگی نجیبانه و خودداریش هم از بین بره و مردان زیادی رو درگیر خودش کنه. زولا در عین حال حواسش هست که هر از گاهی به خواننده یادآوری کنه نانا تو این مسیر تنها نبوده و مردان فاسد و غالبا اشراف در پیشروی نانا تاثیر بهسزایی دارن. مثل خیلی از داستانهای قدیمی که ارزشهای اخلاقی هنوز برپا بودن و فساد جنسی مذموم، پایان داستان هم با عقوبت نانا و از دست دادن اون زیبایی ونوسوار تموم میشه. بعضی از همدستان نانا در این گناهکاری هم عاقبت بدی دارن مثل ورشکستگی یا بیآبرویی خانوادگی ولی نانا عقوبتی سنگینتر از همه داشت. توصیه میکنم؟ صرفا از جهت خوندن یه کتاب کلاسیک بله وگرنه داستان همینی بود که اینجا خوندین.
(0/1000)
عطیه عیاردولابی
1402/5/31
0