یادداشت محدثه محمدزاد
1401/8/2
یا عالماً لایعلّم. بخشی از نوشتهی مرتضی خسرونژاد را بخوانیم. این بخش درواقع توضیح چرایی "دیگرخوانیهای ناگزیر" است: به گمان من حضور دیگران، به معنای همتایان ما در قلمرو ملی، از بنبست گفتوگوها، راهی به بیرون نمیگشاید، چون حدود دانش موجود ما همین است. حدود منش موجود ما نیز همین است. اما دیگران، به معنای منتقدان و صاحبنظران ادبیات کودک جهان، اگر به این گفتوگو راه یابند، دریچههای تازهای از آگاهی، از بدنهی دانش تازهزاد نظریهی ادبیات کودک، به روی همهی ما گشوده خواهد شد. خودمانی بگویم. کتاب سنگینی است بیتعارف! اما اینجور هم نیست که نشود خواندش یا خواندنش، شقالقمر باشد. بهتر است، خیلی بهتر است که پس از فراهمآوردن پیشزمینهها به سراغ کتاب رفت. منظورم از پیشزمینهها، آشنایی کلی با نقد و نظریه و آگاهی از آثار داستانی مطرح کودک و نوجوان -در سطح جهانی- است. بهدنبال پاسخ پرسشهایی اساسی دویدم. و هنوز هم در پی این پرسش چشم میگردانم: ادبیات کودک و نوجوان چه چیزی(هایی) دارد که ادبیات بزرگسال ندارد و برعکس.. با اینکه باید و باید و باید، دوباره بخوانمش؛ اما راضی ام، بهخاطر همان پرسشهای جدی و جوانهزده. چه از این بهتر؟! شکر.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.