یادداشت محمدامین

                فکر میکنم که بعد از تقریبا دوسال سراغش رفتم. چیز خاصی درموردش نمیگم چون که معمولاً این‌جور کتاب‌ها چیزی فراتر از عشق و جنون و دوری و فراق و این چیزها نمیگن. البته این رو بگم که این درمورد کتاب‌هایی که با عنوان ادبیات کلاسیک شناخته میشن نیست. خلاصه؛ من عاشق اینم که یکی برام داستان بگه، داستان بخونم، داستان گوش بدم، داستان بگم. از این برام جذاب‌از اینه که جزئیات داستان رو بخونم؛ حالا بلندی‌های بادگیر این ویژگی‌ها رو داشت، من خودم رو به جای راوی داستان گذاشتم که یک پیرزن خدمتکار داره براش داستان و سرگذشت اربابان اون نواحی رو میگه! گاهی به هیجان می‌اومدم، گاهی اعصابم خراب میشد، گاهی حوصله‌م نمیکشید که ادامه بدم، اما این عشق به خوندن داستان! و جزئیات من رو سمت خودش کشوند و به نظرم بلندی‌های بادگیر این چیزایی که گفتم رو داره. ارزش خوندن داره؟ بله؛ پشیمون نمیشید از خوندنش و ممکنه لذت هم ببرید. قبل از این که این متن رو بنویسم، یه نگاهی به نظرات دوستان انداختم، دیدم نظرات متفاوته، یکی گفته نخونید، یکی گفته بخونید، اما من میگم حتما بخونید، اگر عاشق داستان هستین.  عشق، جنون، سردرگمی، عاشق، معشوق، پول! همه این‌ها توی بلندی‌های بادگیر هست. بخونید بخونید و بخونید!
        
(0/1000)

نظرات

صادقانه و بی‌تکلف👌
1
🙏