یادداشت مجتبی بنیاسدی
1402/3/23
3.7
16
صفحه اولش پر از تاریکی و ناامیدی بود. داشتم فکر میکردم که چطور از سیاهیِ این کتاب یادداشت کوتاهم را بنویسم. اما وقتی به صفحات آخر رسیدم، باران همهی سیاهیها را شست؛ هوا مرطوب شد و لطیف. اما اصل شخصیت هنوز یک شخصیت خاص است؛ شخصیتی که در یک کشتارگاه مشغول به کار است. هر روز مرگِ حیوانات را میبیند. از حق نگذریم ترجمه محاورهای متن خوب درآمده بود. دوستش داشتم و از پنج ستاره، لایق سه ستاره میبینمش.
(0/1000)
1402/3/23
0