یادداشت s. khalili

        سلام و نور 
مردی گیلانی و اهل سیاست  عاشق دختری آذری به نام عسل می شود که او هم انقلابی پور شور است ،
زندگی پرشور و پر التهاب آنها شروع می شود و درتمام داستان به روابط عاشقانه ی این دو اشاره میکند ،
نباید به عشق به چشم یک عادت و خاطره نگاه کرد ،
به تمامی تلاش گیله مرد و بانوی آذری برای نگه داشتن عشق شان شبیه سالهای اول زندگی در برابر تمامی مشکلاتی که داشته اند پرداخته ،
عشق مراقبت می خواهد همچون گلی که روزی در گلدان کاشتی اگر از او محافظت کنی گل پر بار تر خواهد شد اگر او را به حال خود رها کنی از بین خواهد رفت و پوسید.