یادداشت پرستو خلیلی
1402/8/5
2.5
2
کتاب با توصیف عکس یکی از شخصیتهای داستان به نام دکستر شروع میشه که اون این عکس رو روی یخچال چسبونده. داستان برای من داستان عجیبی بود ولی به شدت حوصلهسر بر؛ به این صورت که دو خانواده خیلی یهویی هم دیگه رو پیدا میکنند و هی کم کم توی هم حَل میشن. مثلا اول داستان الیزابت سایه ی آتنا رو با تیر میزنه و خواهر الیزابت، ویکی چندان ازشون خوشش نمیاد ولی کم کم این شخصیتها توی هم دیگه حَل میشن و مثل این میمونه که انگار میفهمن به همدیگه احتیاج دارند. ویکی توی آتنا دنبال مهر و محبت مادری میگرده و آتنا و دکستر باعث میشن الیزابت هی به گذشته رجوع کنه. در هرصورت داستان عجیبی هستش، چندان نپسندیدم، و به نظرم موقعی باید خونده بشه که وقت و حوصلهی کافی داشته باشید. یه چیزی که من یهویی فهمیدم این بود که دکستر با مورتی (یا همون الیزابت) دوست دختر دوست پسر بودن و این اصلا توی متن ترجمه شده مشخص نیست و من واقعا فکر کردم این دوتا خواهر برادر بودن. نشر بیدگل واقعا شورش رو درآورده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.