یادداشت مهتاب ابراهیمی

روح عزیز
        در زندگی روزهایی هست که عادی و معمولی به نظر می‌آیند. نه کسی درخشندگی رنگشان را می‌بیند، نه عطر جادویی‌شان را در هوا احساس می‌کند؛ اما وقتی یک حادثه‌ی کوچک می‌آید و به سنگینی کوه دماوند می‌افتد روی زندگی و همه‌چیز را خراب می‌کند، همان روزهای عادی و معمولی که کسی حاضر نبود برایشان تره خرد کند، روزهای دور و درخشانی می‌شوند که آدم حاضر است برای برگرداندن آن‌ها، هرکاری بکند، هرکاری.....
غروب روز آخرین دوشنبه‌ی اسفندماه برای آرش چنین روزی بود.....

همین شروع زیبا و هنرمندانه با آن عنوان عجیب کتاب که کنجکاوی‌ام را به‌شدت برمی‌انگیزد و آن طرح جلد معماگونه که بر گیجی‌ام می‌افزاید، کافی است که فعلاً از خیر خواندن بقیه‌ی کتاب‌هایم بگذرم و دو روز شیرین و به‌یادماندنی را با این کتاب بگذرانم.

آرش پسر نوجوان ۱۳ ساله دارد قصه‌ی زندگی‌اش را می‌گوید، زندگی‌ای که از آن آخرین دوشنبه‌ی سال کاملاً دگرگون شد و ماجراهای عجیب و غریبی که برایش پیش آمد، او را در مسیر متفاوتی از گذشته قرار داد.
حادثه‌ی تلخی که برای مادرش اتفاق افتاد، آرش را رشد داد و بزرگ کرد.

مینو کریم‌زاده چیره‌دستانه آن‌چه را که می‌خواهد بگوید، در قالب داستان هیجان‌انگیزی می‌ریزد و با پیچ و تابی که به ماجرا می‌دهد و شخصیت‌های کاملاً باورپذیری که می‌آفریند، خواننده را به تحسین وامی‌دارد.

موضوعات مهمّ و آزاردهنده‌ای که ذهن هر نوجوانی را ممکن است به خود مشغول کند مانند کنار آمدن با عذاب‌وجدان، قضاوت نادرست، تنها به جنگ مشکلات رفتن و پذیرفتن یا نپذیرفتن ناپدری،.....در این کتاب مطرح می‌شود و خیلی خوب و باورپذیر جواب گره‌های ذهنی خواننده را می‌دهد.

خیلی دوست ندارم درمورد خود داستان کتاب حرف بزنم چون می‌ترسم حتی یک ذرّه از شیرینی کتاب کم شود. مزه‌اش را از اول خودتان بچشید و با ماجراهای آرش، تلّی، عمه رودی و روح عزیز......همراه شوید.
      

5

(0/1000)

نظرات

.ebrahim

1402/8/26

سلام  بسیار عالی 

0

.ebrahim

1402/9/9

سلام برای عضویت در گروه ایتا باشگاه کتابخوانی مقام معظم رهبری در ایتا به آیدی yar_ebrahim پیام بدید 

0