یادداشت دختر ونژي و شینگ ین ;

نسبت به جل
        نسبت به جلد یک بیشتر دوستش داشتم..آخر داستان به اندازه ی اشکایی که برای داستان ریختم قشنگ بؤد. بی نهایت برای این کتاب اشك ریختم. 
هروقت داستان رو از دید ونژی یا لیوای میخوندم، دوست داشتم شینگ ین رو بکشم. اما خب به هر حال دیگه عشقه! 
سه تا چیزی که واقعا اعصابم خرد شد به خاطرش :
- عشق مثلثی : آره عشق مثلثی خیلی باحاله، ولی در نهایت وقتی مال یکیشون بشه، یه جور بی رحمیه! 
- ازدواجش با ونژی : من خودم فن ونژی بودم واقعا، اما لیوای هم واقعا کمتر از ونژی نبود!لیوای بود که قلبش شکست و تنها شد، نه ونژی. 
- بی اهمیتی شینگ ین به لیوای : خواهر من تو دوساله لیوای رو ندیددددی؟من جای تو بودم حداقل روزی دوبار ازش آویزون میشدم! ایش... 
ولی خدایی اگه برای خرید این و جلد دؤمش شك داشتید، به نظرم ریسک نکنید و بخرید. واقعا شخصیت پردازی خوبی داشت. مخصوصا برای اژدهایان و مکان ها. 
 خیلی خوب نویسنده مکان هارو توصیف کرده بود. نمیدونم چه کلمه ای برای توصیفش مناسبه ، اما اینو میدونم، که اون من رو تموم کرد نه من اونو:)))))

                                      - یادداشت ویرایش شدهٔ هااا! 
      
42

4

(0/1000)

نظرات

آبیِ‌کبود

آبیِ‌کبود

14 ساعت پیش

میشه بگید چطوری داستان رو از دید ونژی میدیدین!
1

0

ببینید من برای همه ی کتابام، داستان رو از دید شخصیت های مختلف میخونم؛ اینجوری راحت تر میتونم فعالیتی که داره انجام میشه رو درک کنم. 
حالا اون زمان هایی هم که شینگ ین و ونژی باهم بودن  ، وقتی از دید ونژی بخونید( البته ممکنه برای من فقط این حس بوده باشه) ، شینگ ین یکم لوس و از خودراضی دیده میشه.  

0