یادداشت نــادری

عصرهای کریسکان؛ خاطرات امیر سعیدزاده
        اولین بار که سریال فرار از زندان را دیدم برایم تحسین‌برانگیز بود، با وجودی که می‌دانستم یک سریال آمریکایی است و می‌تواند خیلی چیزها را به صورت بسیار اغراق شده به خورد مخاطب دهد، مثلا هوش و نبوغ یک جوان آمریکایی را که در راه هدفی کاملا شخصی و خانوادگی به کار گرفته شده در قالب مفاهیمی مثل آزادی و مبارزه با ظلم به نمایش بگذارد.
البته قدرتِ رسانه‌ای مثل سینما و تلویزیون را نباید نادیده گرفت که با استفاده از ابزار اغوا‌کننده‌اش می‌تواند تاثیر قهرمانانِ پوشالی غرب را چندین‌برابر کند.
حالا این چند روز کتابی در دستم بود که بدون برخورداری از آن ابزار قدرتمندِ اغواگر به همان اندازه حیرت‌آور و غیرقابل باور است.
عملیا‌ت‌های چریکی، زندان‌های مخوف کومله و دموکرات، شکنجه‌های غیرقابل تصور، فرار از زندان، زنده ماندن بدون آب و غذا همه و همه خاطرات زندگی و مبارزه یک جوانِ کُردِ ایرانی است که هوش و نبوغش او را در زمان جنگ به یکی از مهره‌های ارزشمند هم برای نیروهای خودی و هم برای ضدانقلاب تبدیل کرده بود.

خاطراتی که به‌شدت خلاصه‌وار نوشته شده و حرف‌های نگفته زیادی دارد ولی با این‌حال آن بخش از خاطرات که مربوط به شناسایی توپ‌خانه‌ای‌ست که یک سال تمام مردم غیور سردشت را به خاک و خون می‌کشید ولی کسی نمی‌توانست محل استقرارش را پیدا کند، وقتی قهرمانِ کتاب عصبانی از آن همه ظلم و جنایت و بدون داشتنِ ماموریتی از جایی به تنهایی تصمیم به پیدا کردن محل توپ‌خانه می‌گیرد و اینکه با همراه بردن فقط یک نفر  در راه رسیدن به هدف چه رنجی به جان می‌خرد و در راه انهدام آن چه نبوغی به کار می‌گیرد فقط باید خوانده شود و همین بخش از خاطرات به تنهایل قابلیتِ تبدیل شدن به یک سریال چند فصلی را با همه جزئیاتش دارد.

و حتما مقایسه خنده‌داری است ولی باید گفت حیف که سعید سردشتی های واقعی و حقیقیِ ما به لطف کم‌کاری و مسئولیت‌نشناسیِ راویان دفاع مقدس کمتر از مایکل اسکافیلد های دروغین و پوشالیِ آن‌ها شناخته‌شده و محبوب هستند، آن‌هم نه در دنیا که جوان‌های خودمان از وجود چنین قهرمان‌های نخبه و نابغه‌ای بی‌خبرند.
قهرمانانی که تمام زندگی و جوانی‌شان را در راه خدمت به دین و اعتلای وطن هزینه‌ کرده‌اند.

نام‌شان جاوید و راه‌شان پُررهرو ..
      
34

34

(0/1000)

نظرات

من خیییلی این کتاب رو دوست دارم و دقیقا همینطور که گفتید شخصیت سعید به عنوان یه آدم شجاع و باهوش برام خیلی دوست‌داشتنی بود و واقعا از خوندن شرح شجاعت‌هاش و ایده‌هایی که میزد حیرت کردم. کلا سعید و سعدا دو تاشون جزو شخصیت‌های محبوبم تو همه کتابهایی هستن که خوندم، چه رمان چه زندگینامه....
1

0

همینطوره، منم مثل شما لذت بردم 
ولی واقعا حیف که این شخصیتها که در واقع قهرمان ملی محسوب میشن تو کشورمون بسیار ناشناخته هستن.
ممنونم از حضورتون بانو 🙏 

0