یادداشت صَعوِه
1404/5/23
امیلی، شاهزادهی خاکستری خاندان برونته تموم شد. خوشحال شدم به چند دلیل. یک اینکه یادم نیست آخرین بار کی انقدر عمیق غرق خوندن شده باشم. دو اینکه چه زمانی لذت برده باشم از خوندن؛ و تقریبا به هیچ چیز دیگه فکر نکرده باشم. سه چون یک کتاب طولانی رو در مدت زمانی که برای الانم کوتاهه و برای صعوه ۹ ساله بسیار زیاد، تمومش کردم. بله. خوشحالم؛ و چشمهام میسوزن البته😁 با این حال دلم نیومد یادداشتش رو ننویسم.لذت مطالعه عمیق و داستان جذابی که نه سخت نوشته شده و نه سخت ترجمه شده بود؛ اونقدر شادم کرده که ترجیح دادم تا نظرم عوض نشده؛ ستاره کامل رو بهش بدم و ازش تمجید کنم. بذارید بخش بخش تجربهم رو از برونته ها؛ و امیلی؛ و بلندی ها توضیح بدم: قبل از ۱: جودی ابوت رو همه میشناسن. من زیاد میشناسمش. بس که بارها و بارها بابالنگ دراز رو نیمه شبها تند و تند خوندم؛ و فردا صبحش دیر بیدار شدم و احتمالا تو کلاس هم خوابیدم😅 جودی برای اولین بار، اسم برونته رو تو گوشم آشنا کرد. وقتی براش عجیب بود که چطور شارلوت برونته؛ با اون حضور سفت و سخت در خونه و صومعه ای که پدر برونتهها براشون درست کرده بود؛ آقای راچستر؛ یک مرد رو به اون خوبی تونسته بود خلق کنه. شارلوت باعث تعجب قهرمان محبوب و کلهشق من شده بود. اسمش یادم موند. ۱. یکی از محبوبترین مجموعه کتابهای نوجوانی و کودکی من؛ مجموعه «مشاهیر مرده»ست. مطمئنم هنوزم اگر از کتابخونه بکشمشون بیرون و شروع به خوندنشون کنم؛ کلی ازشون لذت میبرم و کلی هم میخندم! درباره خواهران برونته احتمالا در یکی از همین کتابها خونده باشم. زندگینامه این سه خواهر و برادرشون با سرنوشت تراژیکش؛ همیشه برام خاص و عجیب بوده. هر چهار بچه به کلمات علاقه داشتن. سه خواهری که با اسم مستعار کتاب نوشتن و اهمیتی بهشون داده نشده. وقتیم داده شده-که اگر غلط نگم؛ مربوط به کتابی از شارلوت یا آن میشده-باورش نمیشده اینا زن باشن!-چون زنا که کتاب رمان نمینویسن!- از همه عجیبتر، همیشه امیلی بود. دختر منزویتر. دختر دیوانهتر. با اینکه نقاشیای این مجموعه واقعا خندهدارن اما قیافه امیلی بین خواهرای برونته برای من فرق داشت. یه شکل دیگه بود. مخصوصا وقتی فهمیدم جوانتر و زودتر از خواهراش از دنیا رفته. و فقط یک کتاب-فقط یکی!-ازش باقی مونده؛ که جز کلاسیکهای جهان به حساب میآد. خب قطعا باید توجهم جلب میشد دیگه! چند نفر در دنیا، چنین جوان میمیرن و کتابشون میشه عسل یا طلا؟ ۲.جین ایر رو ۱۴ یا ۱۵ سالگی خوندم. خب، خوب بود. بله. طبعا با کتابهای آستین متفاوت بود. فضای تاریک و عاشقانهای داشت که برام نو بود؛ و در عین حال مشخص بود که گرد و خاک روش نشسته. دوستش داشتم؛ یادم نیست چقدر. روزی که خریدمش رو یادمه که در ماشین شروع کردمش و به جایی رسیدم که جین رو آزار میدادن. در اوایل کتاب. از همون جا فهمیدم این قضیهاش فرق داره. با خیل عظیم کتابهای کلاسیک. هنوز هم صحنه دیدن زن راچستر توسط جین برام هراس آوره. ۳.فیلمی از زندگی امیلی برونته ساختن به اسم کوچیک خودش-من کلا اسمهای زنانه انگلیسی که در فارسی؛ با «الف» شروع میشن رو دوست دارم. اما، امیلی، اولیویا-و دیوانگی امیلی اونجا آشکاره. تفاوتش آشکاره. نمیگم فیلم اشکال نداره که داره؛ اما همین فیلم بیشتر ترغیبم کرد به شناختن دختر دیوانه خانواده برونته. یا در واقع؛ دیوانهتر. ۴.امیلی برونته شاهزاده خاکستری هاست؛ به دلیلی ساده: تقریبا برای همه شخصیتهای کتاب-جز جوزف-در لحظاتی دلسوزی خواهی کرد. و فرشتههای قطعی توی ذهنت؛ ناگهان رفتار ظالمانهای-حتی بسیار کوچک-خواهند داشت. دختر جوانی که شخصیتهاش رو چنین منظم میسازه؛ داستان رو بدون پیچیدگی خاصی بیان میکنه؛ از عشق و انتقام به شدیدترین حالت حرف میزنه؛ اما مثل موعظه نیست. نمیگن انتقام نگیر؛ اما خودت میبینی انتقام آدمها رو چه شکلی میکنه. تو رو با خودش همراه میکنه که فقط نگاهت رو بهشون بندازی. داستان اصلا عجیب نیست؛ یعنی هست؛ اما جز عجیبترین قصهها نیست. ولی عالی پرداخته شده به این قصه. شخصیتها، مکان، دیالوگها. عالیه. عالی یعنی با کمترین ایرادات ممکن. قبلا به مری شلی حسودی میکردم؛ که در ۱۸ سالگی فرانکشتاین رو نوشت. حالا به امیلی برونته حسودی میکنم. بعیده هیچ وقت بتونم با این انسجام چیزی بنویسم؛ حتی اگه دوبرابر الان سنم بشه. صلوات بر روحت امیلی جان!
(0/1000)
نظرات
1404/5/25
دقیقا من موقع مطالعهی یه سری آثار بینظیر همچین حسی داشتم، که هیچوقت نمیتونم مثل این بنویسم. اما بعداً تو کتاب آقای میر کیایی(بیاید داستان بنویسیم) خوندم که هر نویسندهای خاص خودشه. قلم خودش، نوع نگاه خودش، سبک داستان نویسی خودش و ... و چه شما چه من چه هر علاقه مند به نویسندگی یا نویسندهای با تلاش و تکرار و تمرین زیاد میتونه اثر بینظیر خودشو بنویسه، با همهی سختیهای نشر و ... تو ایران.
1
1404/6/6
فیلم emily 2022 که اما مکی توش بازی میکنه صرفا تخیل نویسنده است اما همون فیلم باعث شد بلندی های بادگیر و بخونم 😍✨️ چقدر خوشحالم یکی دیگه ام دیدتش من عاشق اون امیلی خیالی شدم🥲
1
صَعوِه
1404/6/8
1