یادداشت s. khalili

 s. khalili

1403/7/1

ملاقات بانوی سالخورده
        درود بر شما 
«هامارتیا و نمایشنامه خوانی »
خواندن هشتمین نمایشنامه در کنار دوستان باعث افتخار بنده است .ممنون از جناب خطیب بزرگوار 🌹
نمایشنامه ی بانوی سالخورده در سه پرده ، از نیروی پول و ثروت میگوید ، از فقر و فلاکت 
کلارا ،اکنون زنی سالخورده و ثروتمند است ،به شهر  دوران کودکی خود بازگشته ، شهری که اکنون  مشکلات مالی زیادی دارد ، 
ایل که آن روزها معشوقه ی کلارا بود, حالا سعی می‌کند کلارا را راضی کند تا به شهر او کمک کند تا از این رکود اقتصادی و فقر  بیرون بیایید .
اما سالها پیش کلارا توسط او طرد شده و زندگی او دستخوش تغییرات بسیاری گردیده، درسته اکنون ثروت فراوانی دارد ولی هم چنان به عشق سالهای گذشته خود می اندیشید ،
کلارا تصمیم می‌گیرد پول را به آنها بدهد ولی یک شرط دارد ، کشتن ایل وانتقام از او ،او خواهان عدالت است ، چون سالها پیش معشوقه ی او ، وی را طرد کرد با زن دیگری ازدواج کرد.
او از این شهر رفت ..
حال که آمده خواسته ی دیگری جز انتقام ندارد....
 کشتن ایل در مقابل پول 
در ابتدا ساکنین شهر مخالف هستند ولی به مرور به خاطر پول و نجات شهر راضی می شوند .
...
کلارا در آخر پیکر ایل رو داخل تابوتی که با گل‌های بسیار آراسته به همراه خود می‌برد...

 
      
124

27

(0/1000)

نظرات

خواهش می کنم 🌺

1