یادداشت دریا

دریا

دریا

1404/1/16

        یه کتاب بد!
واقعا ناراحت می‌شم که اولین کتاب سال جدیدم کتاب بدی باشه.
تعریف این کتابو خیلی شنیده بودم و فکر می‌کردم دوستش خواهم داشت. جایی ندیدم کسی درباره‌ش بد نوشته باشه، ولی چنان زد تو ذوق من که حساب نداره. اصلا به دلم ننشست.

اما چرا بد بود؟
۱. اصلی‌ترین معیار من برای این‌که کتابی رو دوست داشته باشم اینه که درونم احساس ایجاد کنه، فرقی نداره چه حسی، بهتر از همه اونیه که همه‌ی احساساتو در کنار هم القا کنه، ولی این کتاب مطلقا هیچ حسی برام نداشت، نه شادی، نه غم. فقط گاهی مثل وقتی که تو حوادث روزنامه می‌بینیم چند نفر مردن می‌گفتم آخی! کتاب، ادبیات داستانی نباید تاثیر روزنامه‌وار داشته باشه مگه این‌که هدفش چیز دیگه‌ای باشه.

۲. مورد دومی که برای من مهمه پیامیه که نویسنده می‌خواد منتقل کنه. اون هم جای خاصی توی این کتاب نداشت. حرفش تکراری بود و شیوه‌ی بیانش هم نو نبود. ضمنا پیام غلط منتقل نکنه، پیام درست پیشکشش. نمونه‌ی پیام غلطو تو آخرین بخش نوشتم.

۳. نثرش یه‌کم ابتدایی بود و ادبیات خاصی نداشت، کشش هم نداشت و به‌خاطر ژاپنی (چینی؟ کره‌ای؟) بودنش نمی‌فهمیدم هر اسمی که میاره اسم یه زنه یا مرد. البته این ایراد نویسنده نیست، برای کشور خودش نوشته.

۴. داستان ایراد منطقی داره (منطق داستانی، نه واقعی) روحی توی داستان هست که همه می‌بیننش، جسم داره، می‌تونن لمسش کنن، قهوه می‌خوره و دستشویی می‌ره، پس از کجا مشخصه روحه؟ صرفا چون یکی از شخصیتای داستان گفته این روحه، باید باور کنیم؟

۵. یه قسمت دیگه‌ش از مردی حرف می‌زنه که توی کافه‌ست و داره آلزایمر می‌گیره و دقیقا توضیح می‌ده که خاطراتش به ترتیب از آخر شروع می‌کنن به پاک شدن. یه جایی از داستان همسرشو به یاد نمیاره، بعد خداحافظی می‌کنه و از کافه می‌ره بیرون، همسرش دوستش داره و نگرانشه ولی دنبالش نمی‌ره و من نمی‌فهمم نویسنده نفهمیده وقتی خاطرات دارن از آخر پاک می‌شن و اون همسرشو از یاد برده، حتما خونه‌ای که بعد از‌ آشنایی با اون با هم توش زندگی کردنو هم یادش نیست و چقدر اون بیرون براش خطرناکه و امکان داره گم بشه؟ صفحات بعدی نوشته که از زمان ازدواجشون توی این خونه زندگی می‌کنن و دو سال قبل از این جریان، اولین نشونه‌ی آلزایمر که بروز کرده، گم شدن و دیر پیدا کردن راه خونه‌شون بوده. پس دیگه شکی باقی نمی‌مونه که احتمال گم شدنش اون لحظه‌ی بی‌خیالی همسرش چقدر بالا بوده. همسرش هم پرستاره و نمی‌شه گفت حواسش نبوده. این جریان صرفا بی‌توجهی نویسنده رو نشون می‌ده.

۶. در حین خوندن کتاب سوال مهمی پیش میاد که جوابشو نداده بود. این‌که آیا وقتی یه نفر می‌ره به گذشته تا کس دیگه‌ای رو ببینه، حرفایی که باهاش می‌زنه توی خاطرات آینده‌ی اون طرف هم وارد می‌شه یا نه؟ بخش آخر جواب سوال برعکسشو داده فقط که خیلی هم طبیعیه. یعنی وقتی کسی می‌ره به آینده، آدمایی اطرافش که گذشته و حال رو طی کردن تا رسیدن به آینده می‌دونن اون قراره بیاد چون از گذشته یادشونه که این به اون زمان رفته.

۷. پیام غلط: با داستان هیرای مشکل داشتم چون داره این مفهومو القا می‌کنه که باید یکی از فرزندان اون خانواده، خواسته‌ها و علایقشو کنار بذاره که مادر و پدر و خواهرش راضی و خوشحال باشن و کل زندگی‌شو وقف رضایت اونا کنه. و جالب این‌جاست که کسی که تموم عمرش در حال فرار از اون مسئولیت بوده، یهو بعد از یه حادثه‌ی دردناک، آرزوهاشو کنار می‌ذاره و می‌ره سر اون کاری که همه ازش می‌خوان و انتظار دارن و خیلی هم شاد و راضیه از این بابت. این عین دروغه و نشون‌دهنده‌ی اینه که نویسنده شناخت درستی از آدما و احساسات و علایقشون نداره. عجیبه برام که توی این دوران، نمی‌دونه این کار چقدر غلطه و می‌خواد با ایجاد حس گناه و عذاب وجدان نظرشو تحمیل کنه و تازه این کتاب کلی طرفدار هم داره. واقعا نمی‌بینن این مشکلاتشو؟

      
420

23

(0/1000)

نظرات

Daydreamer

Daydreamer

1404/1/17

به نظرم شما هم با ژانر رئالیسم جادویی  هم با ادبیات اسیای شرقی اشنایی خوبی ندارین و همین باعث شده یه برداشت اشتباه داشته باشین.
7

4

دریا

دریا

1404/1/17

از رئالیسم جادویی عاشق میدان ایتالیام و مرشد و مارگریتا اگه جزو این شاخه باشه، از ادبیات آسیای شرقی عاشق مرگ در نیمه‌ی تابستان، مجموعه داستان یوکیو میشیما هستم که می‌گن داستان ژاپنی اصلش پیش ایشونه، بقیه بهش نمی‌رسن. بنابراین هر دو دلیلتون رد می‌شه. به جای این‌که وقتی یه متن در رد یه کتاب می‌خونید، سعی کنید نویسنده‌شو بکوبید، دلایلی که برای بد بودنش اوردمو به استدلال خودتون رد کنید یا دلایلی که این کتاب به نظرتون خوب بوده رو بگید. 

0

Daydreamer

Daydreamer

1404/1/17

من کتاب هایی که گفتین رو نخوندم اما تا جایی که میدونم جفتش در دسته رئالیسم جادویی قرار نمیگیرن بیشتر همه معتقدن این دو کتاب، دو اثر خوب در دسته ادبیات کلاسیکه. و با توجه به کتاب هایی که مطالعه کردین و بیشترش کلاسیک بوده، منطقی به نظر میرسه این دو کتاب مورد علاقه اتون باشه.در مورد ادبیات اسیای شرقی بله حرفتون درسته اما نویسنده های معاصر قطعا سبک نوشتاری متفاوت تری دارن با نویسنده های کلاسیک و نویسنده این کتاب معاصره.من خیلی مودبانه نظرمو گفتم و دلیلی برای تخریب کردن یا به اصطلاح خودتون کوبیدن فرد منتقد نمیبینم چون افرادی توی این اپلیکیشن فعال هستن افراد فرهیخته و اهل مطالعه هستن و به نظرم کاملا میتونیم بحث های خوب داشته باشیم که شما فکر کنم حتی این کامنت من هم بد برداشت کردین.
@a_bibili_babili_bou 

4

Daydreamer

Daydreamer

1404/1/17

درمورد اوردن دلایل به نظرم اولین مشکل شما قضاوت یک مجموعه چهارجلدی با یک جلده،شما حتی اگه نمیخواستین کل مجموعه رو بخونین حداقل باید یه جلد دیگه کتاب رو میخوندین که بتونین با این قاطعیت نظرتونو بیان کنین.که همین مورد باعث میشه ایراد دوم و ششم شما حذف بشه.درمورد ایراد چهارمتون مربوط به ژانر رئالیسم جادویی میشه که این مورد توی کتاب های رئالیسم جادویی منطقیه اگه بخوام مثال ملموس براتون بزنم به این میتونم اشاره کنم که این ایراد شما شبیه به اینه کسی درمورد یک کتاب جنایی در نقد بگه چرا قاتل از اول داستان معلوم نبود؟ایراد سوم هم تو کامنت قبلی براتون توضیح دادم که سبک نوشتاری معاصر ادبیات اسیای شرقی قطعا با سبک کلاسیک این دسته از ادبیات متفاوته و اگر شما نپسندیدین یه حرف دیگه اس و نباید تعمیم کلی بدین و مورد اخرتون هم من به شخصه چون این مشکل رو نداشتم و به نظرم مربوط به برداشت شخصیه نظری نمیتونم بدم،بلاخره ادم ها سلایق متفاوت دارن.
@a_bibili_babili_bou 

4

سلام خدمتتون من با نظرتون مخالفم!
در رابطه با نکته اولتون: من هم با جلد اول و هم با ۳جلد دیگر کاملا غرق احساسات شدم؛ جاهایی گریه کردم ، جاهایی خندیدم 
۲.پیام نویسنده کاملا واضحه؛ نویسنده داره یاد میده از فرصت ها استفاده کنیم و باهم حرف بزنیم و حتی اگر حرف قرار نباشد نتیجه را تغییر دهد باز حسرت نگفتنش بیشتره _ در خلال داستان ها شاهد فداکاری و از خودگذشتگی شخصیت ها هستیم 
من گمان می‌کنم و امیدوارم و خوشحالم که شما عزیزی را از دست ندادید چون من زمانی که عزیزی را از دست دادم این کتاب خوندم و این غم من تسکين داد 
ادامه را در کامنت بعدی می گویم 
2

4

دریا

دریا

1404/1/18

سلام
۱ منم احساسمو گفتم.
۲ پیامش خیلی کلیشه‌ای و تکراریه، پیام‌های تکراری رو هر نویسنده در قالب نویی بیان می‌کنه که این‌جا به نظر من این اتفاق نیفتاده بود. حتی آخرش مثل ادبیات کهن، نتیجه‌گیری‌شو به عنوان آخرین جمله نوشته بود که به نظرم خیلی کار از مد افتاده و زشتیه برای این دوران.

و اتفاقا عزیز خیلی نزدیکی رو همین پارسال از دست دادم ولی حتی این کتاب کوچیک‌ترین غمی در من ایجاد نکرد اینقدر که شخصیت‌پردازی‌ش ضعیف بود. 

0

قطعا احساس شما و شخص شما محترمه ولی شما نظر و جنبه شخصی تونو نگفتین ، شما می توانستید عینا بگید پیام کتاب تکراریه ولی گفتید اصلا پیام نداره و نکته دوم چرا مجموعه های فانتزی تکرار می شوند اونا هم پیام تکراری و کلیشه ای میشه ولی هرمجموعه جذابیت های خودش داره وگرنه چه در هری پاتر چه در نارنیا چه در ارباب حلقه ها چه در مجموعه های جدید مثل تاج دوقلو ها ، دختر مهتاب و ...ما شاهد کلیشه قهرمان و ضدقهرمان و خیانت و مبارزه ایم ولی تمام کتاب های جدید بکوبیم که داستان تکرار شده؟ اینکه نویسنده بخواهد حتی در نظر شما مثل ادبیات کهن پایان بندی کند چه ایرادی دارد؟ به قول شما در عصر مدرن آزادی بیان ،آزادی فکر داریم و نویسنده ما دوست داشته پایان بندی به اون سبک داشته باشه! 
صرفا بگید کتاب دوست نداشتید، ایرادات بنی اسرائیلی نگیرید عزیزم
@a_bibili_babili_bou 

0

۳.اگر از نظر شما ایراد نیست اسم ها پس چرا این نکته را گفتید؟ در ثانی این مجموعه اصلا مشکلی در تشخیص زن و مرد بودن شخصیت ها نبود و حتی اگر اون موقع نفهمیدید جلوتر معلوم می شد و ادبیات خاص؟مگه ژانر کلاسیک هست که متن باید ثقیل باشه این کتاب ژانر رئالیسم جادویی هست و ساده بودن متن برای بهتر درک کردن متن هست درست مثل کتابخانه نیمه شب، فانوس خاطرات گمشده 
۴.شما دارید کتاب ژانر جادویی می خونید؛ نمیدونم دنبال چه منطقی هستید؟ مثلا بگیم در داستان نارنیا چرا شیر حرف میزنه؟ چرا نباید وقتی شخصیت داستان به شما میگه روحه قبول نکنید؟دنیای داستان مگر باید در چارچوب منطق باشد؟
۵.اگر راجب آلزایمر اطلاعات ندارید لطفا مطالعه بفرمایید چون بنده به عنوان داروساز هیچ ایرادی در این نکته نمیبینم چون دقیقا شیوه آلزایمر همین هست تاقبل از فراموشی کامل و صد درصدی؛ گاها حافظه میتونه مواردی به یاد بیاره بعد مگه همسرش چندساعت ولش کرد؟ چنددقیقه بعد اون هم از کافه رفت دیگه این انقدر واضح بوده که نویسنده ننوشته؛ کافه را تعطیل می کنند دیگه!!!
4

4

دریا

دریا

1404/1/18

۳. من منتقد نیستم. من یه آدم عادی‌ام که احساساتمو درباره‌ی کتاب‌ها می‌نویسم و چه خوشم بیاد چه بدم بیاد، حق دارم هرچی حس کردمو بنویسم. عجیب حرف شماست که می‌گین چرا گفتی؟!! متنی که ثقیل نیست با متن سطحی دوتا چیزه. ادبیات مثلا کتاب هری پاتر یا خیلی از فانتزیای خوب دیگه ثقیل نیست، ولی سطحی هم نیست. خیلی باید کتاب بخونید تا متوجه بشید منظورم چیه. مثلا یه نمونه‌ی دیگه از سطحیا که از این هم بدتر بود مغازه‌ی خودکشیه. کتابخانه‌ی نیمه‌شب هم اصلا قبول ندارم که ادبیاتش سطحی باشه. مقایسه کنید متوجه می‌شید.
۴. نوشتم توی متنم. منطق داستانی. اگه نمی‌دونید منطق داستانی چیه، یه سرچ بکنید توی ویدیوهای آموزش داستان‌نویسی استاد فرض‌پور تا متوجه بشید.‌ دنیای داستان هم باید منطق خاصی رو رعایت کنه. این ضعفه که مثلا داستان یه فیل رو توصیف کنه ولی بگه این شیره. ما می‌دونیم اون فیله. می‌تونه یه چیز کاملا جدید خلق کنه ولی نمی‌تونه چیزی رو که از قبل با خصوصیات ثابتی می‌شناسیم اسم جدیدی روش بذاره.
 

0

دریا

دریا

1404/1/18

۵. چند دقیقه؟ فکر کنم داستانو یادتون رفته، یه دور دیگه بخونید. بعدش نشستن با کافه‌دارا ساکی خوردن و بعد تصمیم گرفت بره به گذشته و تا اون موقع معلوم نیست فوساگی چقدر دور شده. فکر می‌کنم شما از آلزایمر اطلاعات کافی ندارید. داروسازی چه ربطی به درک بیماری داره؟ با چند نفر که از بیماران آلزایمر مراقبت می‌کنن صحبت کنید متوجه می‌شید که حتی نمی‌ذارن بدون همراه از خونه خارج بشن چون صددرصد گم می‌شن. نه نودونه درصدا! صددرصد. 

0

ببخشید که کارم و تحقیقاتم روی آلزایمر بوده و ببخشید که علم داروسازي در نظر شما انقدر بسته است که نمی تونه بیماری را درک کنه و باز هم ببخشید که پدربزرگ خودم مبتلا به آلزایمر بوده 
من بدون توهین برای شما نوشتم اما شما به تمام همکاران من با حرفتون توهین کردین ولی من باز هم به شما توهین نمیکنم 
@a_bibili_babili_bou 

0

در رابطه با نکته هفتم که نوشتید برداشت بنده این بود که اتفاقا نویسنده به فضای جامعه کشور خودش که این اتفاق میفته به صورت غیرمستقیم انتقاد میکنه که چرا باید یه فرزند قربانی شود و فرزند دیگر فرار کند و در ادامه که گفتید باز می گردد این مورد به ارتباط داستان و داستان نویسی است که مثل یک فیلمنامه فضای عاطفی ایجاد می کند و من گمان می کنم شما با فضای کشور نویسنده آشنا نیستید 
4

3

دریا

دریا

1404/1/18

برداشتی که ایجاد می‌شه همینه که نوشتم. پیشنهاد می‌کنم بیشتر کتاب بخونید که بتونید بهتر منظور نویسنده رو متوجه بشید. همه چیز توی اون داستان به خوبی و خوشی تموم شد، این یعنی نویسنده معتقده کار درست همین بود. 

0

شما بیشتر کتاب بخونید عزیزم خصوصا ادبیات آسیای شرق؛ چون من بیشتر از شما با فضای اون کشور آشنا هستم و باز هم میگم پایان نویسنده از داستان به دلیل فضاسازی عاطفی بوده ولی دلیلی نمیبینم بیشتر از این برای شما که حتی ۴جلد نخوندین توضیح بدیم 
@a_bibili_babili_bou 

0

دریا

دریا

1404/1/19

با عرض پوزش فکر می‌کنم علاقه‌ی زیاد شما به این کتاب به تعصب تبدیل شده و قرار نیست با بحث کردن اضافه جز اعصاب‌خردی نتیجه‌ای ببینیم و چه نظر من، چه نظر شما با قبل تفاوتی نخواهد داشت و صرفا گفت‌وگومون حالت برتری‌جویی می‌گیره. بنابراین نیازی به ادامه‌ی این بحث نمی‌بینم.

@Tani_yan 

0