یادداشت Luna
7 روز پیش
تصور کن به یک باره یکی از عزیزترین فردای زندگیت رو از دست بدی و همزمان هم نتونی به چیزی که عاشقشی و براش برنامه ریزی کردی ادامه بدی..همه چیز بهم بریزه! و تو هیچ برنامه ای نداشته باشی...این اتفاقیه که برای لئا میوفته همزمان هم پدرش رو از دست میده و هم میفهمه نمیتونه دیگه بسکتبال بازی کنه...بسکتبالی که عاشقش بود..سپس لئا با آنتونی برخورد میکنه و اتفاقاتی که بعدش میوفته کتاب رو به یه فضایی برد که من به شخصه دوستش داشتم و پیشنهاد میکنم بخونیدش هرچند ممکنه همه خیلی خوششون نیاد ولی من خیلی دوستش داشتم
(0/1000)
younasel
7 روز پیش
2