یادداشت شایان شیروانی

        ـ چند کلمه در باب همینگوی

۱ـ شاید عبارت «تجربهٔ زیسته» برای همینگوی برازنده باشد و تنها واژهٔ توصیف کنندهٔ او هم همین باشد! تجربهٔ عشق، جنگ، دریانوردی، سفر و غیره... همه تجربه‌های زیستهٔ همینگوی هستند که در آثارش انعکاس یافته‌اند. شاید اگر از خودکشی جان سالم به در میبرد، رمانی هم دربارهٔ خودکشی می‌نوشت، اما قسمت ما دوستداران نشد که او از مرگ خودخواسته جان به در ببرد.  

۲ـ کشش داستان در صد و خرده‌ای صفحهٔ اول به شدت کند و طولانی‌ست، اما کم‌کم، مثل فروکشیدن در یک گرداب، آرام‌ آرام به دل روایت و تلنگرهای مخصوص همینگوی کشیده می‌شویم. توصیفات عجیب و کمتر شنیده‌ شده از جنگ، تکمیلِ تکه تکهٔ شخصیت «هِنری»، و نمایش احساسات و عواطف یک سرباز به ظاهر بی‌احساس، از ویژگیهای برجستهٔ این اثر است.  


هشدار اسپویل-
.
.
.
.
۳ـ پردهٔ آخر، و دقیقاً آن سه صفحهٔ پایانی، چنان با احساسات بازی می‌کند که آدم می‌خواهد در گوشه‌ای از اتاق زار بزند. آن امیدی که در پنجاه صفحهٔ آخر پمپاژ می‌شود در سه صفحهٔ پایانی به ناامیدی و مرگ منتهی می‌شود

شاید یک روزی دوباره این کتاب را بخوانم ولی با این پایان سخت و غیر قابل تحمل... شاید.
      
1.4k

53

(0/1000)

نظرات

قبل از شمارۀ 3-، یه هشدارِ اسپویل بنویس.

منم دقیقا سر همون بخشِ آخر وداع با اسلحه، خیلی حالم بد شد و دلم گرفت.
3

1

چشم 
ولی شما که ادبیات ضد جنگ می‌خونی که باید عادت کرده باشی که!! 😅 

1

چشم شما بی‌بلا.

اینو که چند سال پیش خونده بودم. اون موقع درد داشت (هنوز هم درد داره البته. آدم تشریف دارم منم😂) 
@sh___a_yan.sh 

0

آخه گفتم دیگه غلبه کردید بر احساسات دیگه 😜
@SAH.Hashemi04 

1

به طرز عجیبی با این ک انتظار پایان بدی رو داشتم باز هم برام سخت بود پذیرشش 💔
4

0

من انتظار نداشتم آخه، سیگاری شدم با این پایانش 

0

نه من انتظار داشتم در پایان جفتشون بمیرن ، در واقع دوست داشتم ک با هم بمیرن 🫠
@sh___a_yan.sh 

0

من انتظار داشتم بچه‌شون به دنیا می‌یاد و داستان به خوشی تموم میشه...
@Tiyara.banani 

0